جدول جو
جدول جو

معنی تیمسار

تیمسار
عنوانی در ارتش برای افسران از سرتیپ به بالا
تصویری از تیمسار
تصویر تیمسار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با تیمسار

تیمسار

تیمسار
عنوانی که در ارتش برای افسران از سرتیپ به بالا، بجای جناب یا حضرت
فرهنگ لغت هوشیار

تیمسار

تیمسار
عنوان صاحب منصبان بالاتر از درجۀ سرهنگی، مترادف جناب یا حضرت. از واژه های دساتیری است
تیمسار
فرهنگ فارسی عمید

تیمسار

تیمسار
کلمه ای است که آن را به عربی حضرت می گویند، (برهان) (آنندراج)، در پارسی کلمه ای است برای تعظیم که به عربی آن را حضرت خوانند و آن را تیمشار نیز گویند، (انجمن آرا)، لقبی است برای تعظیم مانند جناب و این لقب از شت که به معنی حضرت است پست تر می باشد، (ناظم الاطباء)، امروز عنوان خطاب امرای لشکر، از سرتیپ به بالاست، (حاشیۀ برهان چ معین)
لغت نامه دهخدا

زیمسار

زیمسار
دهی از دهستان تولم است که در بخش مرکزی شهرستان فومن واقع است و 177 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا

تیمار

تیمار
پرستاری، نوازش و مراقبت از شخص بیمار یا آسیب دیده، غم خواری، دلسوزی، فکر، اندیشه، درد و رنج
تیمار خوردن: غم خواری کردن، دلسوزی کردن، برای مِثال به تنها تن خویش جستم نبرد / به پرخاش تیمار من کس نخورد (فردوسی - ۵/۳۵۲)
تیمار داشتن: خدمت، پرستاری و غم خواری کردن، مواظب کسی یا چیزی بودن
تیمار کردن: با شال و قشو بدن اسب را مالش دادن و تمیز کردن، محافظت کردن، پرستاری کردن
تیمار
فرهنگ فارسی عمید

تمسار

تمسار
آنکه ادویۀ مفرده فروشد و در عرف هندی پساری گویند. (بهار عجم) (آنندراج) :
تمسار کلک او را شیر اجل مجاهز
عطار خلق او را باد صبامقابل.
اسماعیل (بهار عجم) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا