- تکبن
- فربه شدن
معنی تکبن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بزرگی نمایی، خود بزرگ بینی
منفرد، مفرد
زیرین
بزرگوار شدن، بزرگ منشی
جنبش و حرکت
هست شدن، بودن
کاه دهنده کاه دهنده
در بر گرفتن در دامن گرفتن
زیرین، فرودین
امیر، دلاور، بهادر، امرایی که به حکمرانی ولایتی منصوب می شدند، تگین
بنده، غلام
امیر، دلاور، بهادر، امرایی که به حکمرانی ولایتی منصوب می شدند، تگین
بنده، غلام
به وجود آمدن، هستی یافتن، جنبیدن، هستی
بزرگی به خود گرفتن، خود را بزرگ پنداشتن، بزرگ منشی نمودن، بزرگی فروختن به دیگران
حرکت، جنبش، لرز
تکان خوردن: جنبیدن، لرزیدن
تکان دادن: حرکت دادن، جنباندن
تکان خوردن: جنبیدن، لرزیدن
تکان دادن: حرکت دادن، جنباندن
Snootiness
заносчивость
Hochnäsigkeit
зарозумілість
wyniosłość
altivez
alterigia
altanería
arrogance
arrogantie
ความหยิ่ง
kesombongan
غرورٌ
גַאַוָה
鼻にかける態度