- تکافی
- سر به سری، بسندگی
معنی تکافی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برابر و همسان
برابر، همسان
دریافتن، پستاگرفتن (پستا نوبت)
صحت یافتن، بعافیت رسیدن
در فارسی شیان تاوان، تایگانه در تازی به دست آوردن از میان بردن دریافتن جبران کردن تدارک کردن، عوض دادن، دریافت جبران. دریافتن، جبران
بسامد بسامدی برابر شدن همتا گردیدن مساوی شدن، پس شدن کافی بودن، برابری همتایی، بسندگی. با یکدیگر برابر شدن، برابر هم ایستادن
پذیرفتاری دادن
به سلاک گرفتن (سلاک کرایه)
یکدیگر را نفی کردن
ظاهری، ساختگی، تزویر و ریا
تمام و کمال گردیدن
دوری کردن
پاداش دهنده یا کیفردهنده
یکدیگر را نفی کردن، با هم تباین داشتن
تدارک کردن، عوض دادن، جبران کردن، دریافتن، رسیدن
با هم برابر شدن، برابر ایستادن، مساوی شدن، بس شدن
برابر و مساوی
دوری کردن
بسنده، بس
امتناع
آنکه یا آنچه شخص را از کسی یا چیزی بی نیاز می سازد، بی نیاز کننده، بسنده، لایق، کارآمد
بسنده و بی نیاز کننده، وافی، شافی
بس کننده، بی نیازکننده، دارای کمیت، کیفیت یا دامنه ای مناسب برای تأمین نیاز یا تقاضا
Adequate, Enough, Sufficient
adequado, suficiente
ausreichend, genug