جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با تکلفی

تکلفی

تکلفی
منسوب به تکلف. ظاهری. ساختگی. ریاکارانه. با تزویر و ریا. با ظاهرسازی:
تا زهد تکلفیت برخیزد
بر ناصیه داغ فاسقی باید.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

تکلیف

تکلیف
چیزی را از کسی خواستن که در آن رنج باشد، کسی را در رنج انداختن
تکلیف
فرهنگ لغت هوشیار

تکلیف

تکلیف
کاری دشوار به عهدۀ کسی گذاشتن، فرمان به کاری سخت و پرمشقت دادن، وظیفه و امری که به عهدۀ شخص است و باید انجام بدهد
تکلیف
فرهنگ فارسی عمید

تکلفه

تکلفه
مشقت و دشواری. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مشقت. ج، تکالیف. (اقرب الموارد) : حملت الشی ٔ تکلفه، یعنی بمشقت و دشواری داشتم آنرا. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا