جدول جو
جدول جو

معنی تکاتم - جستجوی لغت در جدول جو

تکاتم
(تَ ثَبْ بُ)
پنهان کردن حدیثی را بین خود. (از اقرب الموارد) : تکاتموا الامر، پنهان کردند آن کار را بعضی از بعضی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکتم
تصویر تکتم
(دخترانه)
نام چاه زم زم، نام مادر امام رضا (ع)، اصرار در کتمان، پنهان کاری زیادی، بیشتر در امور مربوط به بانوان به کار برده می شود
فرهنگ نامهای ایرانی
(تَ وُ)
بیکدیگر نامه نوشتن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، بهای بنده بر وی بریده کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تِ)
نعت فاعلی از کتم. درزدوز. (منتهی الارب) (آنندراج) ، پنهان کننده. (مهذب الاسماء). پوشنده. رجوع به پوشنده شود. آدم محرم. سرپوش، نهفته. سرٌ کاتم ٌ، راز نهان داشته. (منتهی الارب) (آنندراج) ، قوس ٌ کاتم ٌ، بمعنی قوس کتیم است. (منتهی الارب). کمان از چوب ناشکافته یا کمان سوفارناکرده. (آنندراج). کاتمه، مثله. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(تَ تَ)
نام چاه زمزم، نام زنی است. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ وُ)
بر یکدیگردعوای باطل نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تهاتر. (اقرب الموارد). رجوع به تهاتر شود
لغت نامه دهخدا
(اِ)
یکدیگر را دشنام دادن. (زوزنی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از متن اللغه) (از اقرب الموارد). دشنام دادن قوم بیکدیگر. (از المنجد)
لغت نامه دهخدا
(مُ تَ تِ)
پنهان کننده راز از همدیگر. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). رجوع به تکاتم شود
لغت نامه دهخدا
(تَ ثَغْ غُ)
با هم سخن گفتن بعد مهاجرت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). با هم سخن گفتن بعد از بریدن از یکدیگر. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
پیاپی شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) تتابع. (اقرب الموارد) ، با یکدیگر پس روی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
یکدیگر را گزیدن. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ)
دور شدن از لوم و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج). تنزه از چیزی. (از اقرب الموارد). دور شدن از لوم و عیب و زشتی و بدی و ناپسندی. (ناظم الاطباء) ، کرم نمودن بی کرم. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تهاتم
تصویر تهاتم
همچفتگی چفته بستن بریکدیگر (چفته اتهام)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاتب
تصویر تکاتب
بیکدیگر نامه نوشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکتم
تصویر تکتم
نام چاه زمزم
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی روشن، روشنگر، رده بندیک، شسته و رفته پوشنده، پوشیده نهفته پنهان کننده پوشنده، سرپوش رازدار، نهفته مستور: سرکاتم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاتع
تصویر تکاتع
پس روی گروهی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکالم
تصویر تکالم
همسخنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاتب
تصویر تکاتب
((تَ تُ))
نامه نوشتن به یکدیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاتم
تصویر کاتم
((تِ))
پنهان کننده، پوشنده، سرپوش، رازدار، نهفته، مستور
فرهنگ فارسی معین
نوک، منقار پرندگان
فرهنگ گویش مازندرانی
لبالب، پر، درست به اندازه
فرهنگ گویش مازندرانی
موی بافته شده ی زنان که به پشت انداخته، یا از روی شانه به
فرهنگ گویش مازندرانی