معنی تکابری - جستجوی لغت در جدول جو
تکابری
توانایی مالی
ادامه...
توانایی مالی
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر مکابره
مکابره
اظهار کبر و بزرگی کردن، معارضه و عناد کردن با کسی، قهر و غلبه
ادامه...
اظهار کبر و بزرگی کردن، معارضه و عناد کردن با کسی، قهر و غلبه
فرهنگ فارسی عمید
تصویر تناوری
تناوری
تنومندی، فربهی
ادامه...
تنومندی، فربهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویر برابری
برابری
برابر بودن، هم وزن یا هم سر بودن، رو به رو شدن
برابری کردن: با کسی رو به رو شدن، دعوی هم سنگی و هم زوری کردن، ستیزه کردن، همدوش و هم ردیف بودن
ادامه...
برابر بودن، هم وزن یا هم سر بودن، رو به رو شدن
برابری کردن: با کسی رو به رو شدن، دعوی هم سنگی و هم زوری کردن، ستیزه کردن، همدوش و هم ردیف بودن
فرهنگ فارسی عمید
تکاوری
(تَ وَ)
تاختن. دویدن. تیزرفتاری. سبق:
عید رسید و مهرگان با دو جنیبه بر اثر
هردو جنیبه همعنان در گرو تکاوری.
خاقانی
ادامه...
تاختن. دویدن. تیزرفتاری. سبق:
عید رسید و مهرگان با دو جنیبه بر اثر
هردو جنیبه همعنان در گرو تکاوری.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
مکابری
(مَکْ کا دَ)
دهی از دهستان شبانکاره است که در بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 7)
ادامه...
دهی از دهستان شبانکاره است که در بخش برازجان شهرستان بوشهر واقع است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران، ج 7)
لغت نامه دهخدا
تکاری
(تَ ثَتْ تُ)
به کرایه گرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
ادامه...
به کرایه گرفتن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تکابر
(تَ وُ)
تکبر و بزرگ منشی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تکبر. (اقرب الموارد). رجوع به تکبر و استکبار شود
ادامه...
تکبر و بزرگ منشی کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تکبر. (اقرب الموارد). رجوع به تکبر و استکبار شود
لغت نامه دهخدا
تصویر تکاپوی
تکاپوی
آمد و شد کردن از روی تعجیل و شتاب و جستجوی بسیار
ادامه...
آمد و شد کردن از روی تعجیل و شتاب و جستجوی بسیار
فرهنگ لغت هوشیار
مکابرت
بزرگی خود را بدیگری ثابت کردن خود را بزرگ جلوه دادن، جنگ کردن معارضه کردن، بزرگ منشی، معارضه ستیزه
ادامه...
بزرگی خود را بدیگری ثابت کردن خود را بزرگ جلوه دادن، جنگ کردن معارضه کردن، بزرگ منشی، معارضه ستیزه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر مکابره
مکابره
معارضه و مجادله، ستیزه کردن و عناد اظهار کبر و بزرگی کردن
ادامه...
معارضه و مجادله، ستیزه کردن و عناد اظهار کبر و بزرگی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر متکابر
متکابر
بزرگ منشی و تکبر نماینده
ادامه...
بزرگ منشی و تکبر نماینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر متکاری
متکاری
سلاک گیرنده (سلاک کرایه)
ادامه...
سلاک گیرنده (سلاک کرایه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر قنابری
قنابری
آسودی تازی گشته غملول برغست (گویش خراسانی) از گیاهان، خارشتری
ادامه...
آسودی تازی گشته غملول برغست (گویش خراسانی) از گیاهان، خارشتری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تهاتری
تهاتری
پایاپایی
ادامه...
پایاپایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تک برگ
تک برگ
اصطلاح ورق بازان در بازی ورق
ادامه...
اصطلاح ورق بازان در بازی ورق
فرهنگ لغت هوشیار
تکدیری
گرزشی کیفر برای بزه های کوچک منسوب به تکدیر یا حبس تکدیری. حبس برای بزه های کوچک از دو تا ده روز
ادامه...
گرزشی کیفر برای بزه های کوچک منسوب به تکدیر یا حبس تکدیری. حبس برای بزه های کوچک از دو تا ده روز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تدابیر
تدابیر
جمع تدبیر، پایان بینیها کار ساختمانها، اندیشه ها
ادامه...
جمع تدبیر، پایان بینیها کار ساختمانها، اندیشه ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تکابر
تکابر
تکبر و بزرگ منشی کردن
ادامه...
تکبر و بزرگ منشی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تکاری
تکاری
به سلاک گرفتن (سلاک کرایه)
ادامه...
به سلاک گرفتن (سلاک کرایه)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تکاوری
تکاوری
تاختن، دویدن، تیز رفتاری
ادامه...
تاختن، دویدن، تیز رفتاری
فرهنگ لغت هوشیار
برابری
برابربودن تساوی، هموزنی همسنگی تساوی، همواری، همدوشی همسانی همردیفی، تطابق مطابق بودن معادل بودن، برابری سال 1340 هجری شمسی با 1381 هجری قمری
ادامه...
برابربودن تساوی، هموزنی همسنگی تساوی، همواری، همدوشی همسانی همردیفی، تطابق مطابق بودن معادل بودن، برابری سال 1340 هجری شمسی با 1381 هجری قمری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر تدابیر
تدابیر
((تَ))
جمع تدبر، جمع تدبر، اندیشه ها، پایان بینی ها
ادامه...
جمع تدبر، جمع تدبر، اندیشه ها، پایان بینی ها
فرهنگ فارسی معین
تصویر مکابره
مکابره
((مُ بَ رَ یا بِ رِ))
ستیزه، منازعه
ادامه...
ستیزه، منازعه
فرهنگ فارسی معین
تصویر ترابری
ترابری
حمل و نقل
ادامه...
حمل و نقل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر کاربری
کاربری
آکتیویته
ادامه...
آکتیویته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر ترابرد
ترابرد
انتقال
ادامه...
انتقال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویر برابری
برابری
انطباق، موازنه، تساوی
ادامه...
انطباق، موازنه، تساوی
فرهنگ واژه فارسی سره
ترابری
حمل ونقل
ادامه...
حمل ونقل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویر برابری
برابری
Equality, Parity
ادامه...
Equality, Parity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر تظاهری
تظاهری
Pretentious
ادامه...
Pretentious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر تکراری
تکراری
Repeated, Repetitious, Repetitive, Trite
ادامه...
Repeated, Repetitious, Repetitive, Trite
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تابری
توانایی، قدرت
ادامه...
توانایی، قدرت
فرهنگ گویش مازندرانی
تک بری
زبان داری
ادامه...
زبان داری
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویر برابری
برابری
بَرابَری
равенство , паритет
ادامه...
равенство , паритет
دیکشنری فارسی به روسی