جدول جو
جدول جو

معنی تکابر - جستجوی لغت در جدول جو

تکابر
تکبر و بزرگ منشی کردن
تصویری از تکابر
تصویر تکابر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تکاور
تصویر تکاور
(پسرانه)
دونده، تندرو
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تکاثر
تصویر تکاثر
افزون شدن، فراوان شدن، بر بسیاری مال و ثروت به یکدیگر فخر کردن و بالیدن، صد و دومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۸ آیه
فرهنگ فارسی عمید
کسی که آموزش های دشواری برای جنگ و حمله های غافلگیرانه را گذرانده باشد، کماندو، تگاور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکبر
تصویر تکبر
بزرگی به خود گرفتن، خود را بزرگ پنداشتن، بزرگ منشی نمودن، بزرگی فروختن به دیگران
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تکاب
تصویر تکاب
آب باریک، زمینی که آب کم و باریکی در آن جاری باشد، نخ آب، جایی از رود یا دریا که بسیار گود باشد و پا به قعر آن نرسد، ته آب، غرقاب، برای مثال نه مرا با تکاب او پایاب / نه مرا با گشاد او جوشن (ابوالفرج رونی - ۱۲۳)، جنگ، نبرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اکابر
تصویر اکابر
اکبر، بزرگسالان، مکانی که بزرگسالان در آن درس می خواندند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکابر
تصویر مکابر
مکابره کننده، ستیزه گر، پرخاش جو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تابر
تصویر تابر
گشن پذیری خرمای ماده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متکابر
تصویر متکابر
بزرگ منشی و تکبر نماینده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکابر
تصویر مکابر
ستیزنده کابنده ستیزه کننده مکابره کننده معاند: (تا یک زمان مکابر در آمد و کمر بند بهمن بگرفت و از پشت اسب برداشت) (سمک عیار. 73: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تثابر
تصویر تثابر
برجهیدن
فرهنگ لغت هوشیار
زمین آبکند، دره (میان دو کوه)، زمینی که در آن بعضی جا آب فرو رود و از جای دیگر برآید و بعضی جا خشک باشد و در بعضی جاآب ایستاده بود
فرهنگ لغت هوشیار
با یکدیگر نبرد کردن به بسیاری مال و قوم و فخر کردن، و سوره یکصد و دوم از قرآن کریم می باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکاور
تصویر تکاور
دونده رونده، اسب تند رو، شتر تندرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدابر
تصویر تدابر
بریده شدن از همدیگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اکابر
تصویر اکابر
بزرگتران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کابر
تصویر کابر
بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکبر
تصویر تکبر
بزرگوار شدن، بزرگ منشی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکبر
تصویر تکبر
((تَ کَ بُّ))
بزرگی نمودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکاب
تصویر تکاب
((تَ))
زمینی که آب در آن بماند، دره، ته آب، قعر آب، جنگ، نبرد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکاثر
تصویر تکاثر
((تَ ثُ))
افزون گشتن، فراوان شدن، بر زیادی مال فخر کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکاور
تصویر تکاور
((تَ وَ))
دونده، اسب تندرو، افراد ورزیده و آموزش دیده نظامی برای عملیات جنگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از اکابر
تصویر اکابر
((اَ بِ))
جمع اکبر، بزرگان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تکبر
تصویر تکبر
بزرگی نمایی، خود بزرگ بینی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترابر
تصویر ترابر
حمال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اکابر
تصویر اکابر
بزرگان، سال مندان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تکاثر
تصویر تکاثر
انباشت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تکبر
تصویر تکبر
Snootiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
заносчивость
دیکشنری فارسی به روسی
зарозумілість
دیکشنری فارسی به اوکراینی