رشته کوهی است در ترکیه که بدریای روم مشرف است. این رشته کوهها که قسمت جنوبی ساتراپی کاپادس را تشکیل می داده (آسیای صغیر) ، ایالت سوریه از شمال باین کوهها محدود بوده است
رشته کوهی است در ترکیه که بدریای روم مشرف است. این رشته کوهها که قسمت جنوبی ساتراپی کاپادس را تشکیل می داده (آسیای صغیر) ، ایالت سوریه از شمال باین کوهها محدود بوده است
کرم افتادن در طعام. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) : و اذا عتق السوسن المعروف بالایرس، تسوس و تثقب غیر انه یکون حینئذ اطیب رائحه منه قبل ذلک و قوته مسخنه ملطفه و یصلح للسعال. (ابن البیطار ج 1 ص 71)
کرم افتادن در طعام. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) : و اذا عتق السوسن المعروف بالایرس، تسوس و تثقب غیر انه یکون حینئذ اطیب رائحه منه قبل ذلک و قوته مسخنه ملطفه و یصلح للسعال. (ابن البیطار ج 1 ص 71)
پارسی ریاضت است و تپاسی یعنی ریاضت کش و رنج و کم خوابی و کم خواری بر خود نهادن و تپاسبد... ریاضت کشنده و مجاهدت کننده و آن را ’هرتاسب’ نیز گویند و ’سرداسب’ نیز خداجویی است که بی کم خوابی و کم خواری و جز تنهائی گزینی برهبرهای خردپسند یعنی دلایل عقلی خدای را جوید و نهان چیز آشکارا کند و گروه اول اهل ریاضت و مجاهده میباشند و آنها را پرتوی گویند که صاحب صفای دل شده اند و گروه دویم را رهبری خوانند که بدلیل عقل معرفت یافته اند و به اصطلاح این عهد گروه اول صوفیه اند و ثانی حکمای مشائیه اند. این لغت از فرهنگ دساتیر نقل شده است. (انجمن آرا) (آنندراج). ریاضت و رنج کم خوارگی و کم خوابی و ایذای نفس. (ناظم الاطباء)
پارسی ریاضت است و تپاسی یعنی ریاضت کش و رنج و کم خوابی و کم خواری بر خود نهادن و تَپاسْبُد... ریاضت کشنده و مجاهدت کننده و آن را ’هرتاسب’ نیز گویند و ’سرداسب’ نیز خداجویی است که بی کم خوابی و کم خواری و جز تنهائی گزینی برهبرهای خردپسند یعنی دلایل عقلی خدای را جوید و نهان چیز آشکارا کند و گروه اول اهل ریاضت و مجاهده میباشند و آنها را پرتوی گویند که صاحب صفای دل شده اند و گروه دویم را رهبری خوانند که بدلیل عقل معرفت یافته اند و به اصطلاح این عهد گروه اول صوفیه اند و ثانی حکمای مشائیه اند. این لغت از فرهنگ دساتیر نقل شده است. (انجمن آرا) (آنندراج). ریاضت و رنج کم خوارگی و کم خوابی و ایذای نفس. (ناظم الاطباء)
دلیری نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تشجع. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) : فجعل رجل منهم یتحوس فی کلامه، ای یتشجع. (اقرب الموارد) ، اقامت کردن به جایی بعزیمت سفر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). چنانکه گویی ارادۀ سفر دارد ولی اشتغالات متواتر او را از این کار بازدارد: سر قد انی ̍ لک ایها المتحوس. (از اقرب الموارد) ، اندوهگین شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، تحوس در کلام، آماده شدن برای آن. (اقرب الموارد) ، نالیدن برای چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط)
دلیری نمودن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تشجع. (اقرب الموارد) (قطر المحیط) : فجعل رجل منهم یتحوس فی کلامه، ای یتشجع. (اقرب الموارد) ، اقامت کردن به جایی بعزیمت سفر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (قطر المحیط). چنانکه گویی ارادۀ سفر دارد ولی اشتغالات متواتر او را از این کار بازدارد: سِرْ قد انی ̍ لک ایها المتحوس. (از اقرب الموارد) ، اندوهگین شدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، تحوس در کلام، آماده شدن برای آن. (اقرب الموارد) ، نالیدن برای چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (قطر المحیط)
مردی رومی که او را به تهمت مخالفت با کلد امپراطور روم محکوم به مرگ کردند و زن او مسماه به آرّی آرّیا پیش از او خود را بکشت و قبل از مرگ برای تشجیع شوهر خود گفت ’پتوس، بنگر مرگ را تعبی نیست’
مردی رومی که او را به تهمت مخالفت با کُلد امپراطور روم محکوم به مرگ کردند و زن او مسماه به آرّی آرّیا پیش از او خود را بکشت و قبل از مرگ برای تشجیع شوهر خود گفت ’پتوس، بنگر مرگ را تعبی نیست’
پادشاه پافلاگونیه از معاصران و مخالفان اردشیر دوم بود که بدست داتام اسیر گردید و به دربار ایران تسلیم گردید، رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1141-1142 شود
پادشاه پافلاگونیه از معاصران و مخالفان اردشیر دوم بود که بدست داتام اسیر گردید و به دربار ایران تسلیم گردید، رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 صص 1141-1142 شود
بندری است به آسیای صغیر و بر جنوب شرقی شبه جزیره ’کلازومن’ قرار دارد. موطن ’آناکرئون’ و یکی از دوازده شهر متحد ’ایونین’ بود. مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: به سنجاق ازمیر و در قضای سفریحصار و بر جنوب سفریحصار واقع است. نام قدیمی ناحیۀ مرکزی مشهور به ’صیغه جق’ است. در زمان قدیم شهر بزرگی بود... رجوع به ایران باستان ج 1 ص 294، 295 و ج 3 ص 2656 شود
بندری است به آسیای صغیر و بر جنوب شرقی شبه جزیره ’کلازومن’ قرار دارد. موطن ’آناکرئون’ و یکی از دوازده شهر متحد ’ایونین’ بود. مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: به سنجاق ازمیر و در قضای سفریحصار و بر جنوب سفریحصار واقع است. نام قدیمی ناحیۀ مرکزی مشهور به ’صیغه جق’ است. در زمان قدیم شهر بزرگی بود... رجوع به ایران باستان ج 1 ص 294، 295 و ج 3 ص 2656 شود
کج گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کمان در بازو افکندن و بدو درآمدن. (تاج المصادر بیهقی). با کمان بودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). حمل کردن کمان. (از اقرب الموارد) ، برآمدن موی سپید در میان موی سیاه یا برابر شدن آنها: تقوس لحیه و لمته شیب. (از اقرب الموارد)
کج گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کمان در بازو افکندن و بدو درآمدن. (تاج المصادر بیهقی). با کمان بودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). حمل کردن کمان. (از اقرب الموارد) ، برآمدن موی سپید در میان موی سیاه یا برابر شدن آنها: تقوس لحیه و لمته شیب. (از اقرب الموارد)
پوست گندم یا جو، پوست آرد نشده دانه غله (گندم جو)، نوعی مرض جلدی که در طبقه شاخی اپیدرم تحت تاثیر برخی قارچها پوسته پوسته شده و میریزد. یا سپوس سر. شوره سر که عبارت از پوسته بشره سر میباشد که بر اثر فعالیت قارچهای کچلی و برخی قارچهای انگلی دیگر که از سر بشکل پوسته ها و فلسهایی جدا میکند شوره سر سبوس
پوست گندم یا جو، پوست آرد نشده دانه غله (گندم جو)، نوعی مرض جلدی که در طبقه شاخی اپیدرم تحت تاثیر برخی قارچها پوسته پوسته شده و میریزد. یا سپوس سر. شوره سر که عبارت از پوسته بشره سر میباشد که بر اثر فعالیت قارچهای کچلی و برخی قارچهای انگلی دیگر که از سر بشکل پوسته ها و فلسهایی جدا میکند شوره سر سبوس