جدول جو
جدول جو

معنی تسوس

تسوس
(اِ قِ)
کرم افتادن در طعام. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) : و اذا عتق السوسن المعروف بالایرس، تسوس و تثقب غیر انه یکون حینئذ اطیب رائحه منه قبل ذلک و قوته مسخنه ملطفه و یصلح للسعال. (ابن البیطار ج 1 ص 71)
لغت نامه دهخدا