جدول جو
جدول جو

معنی سپوس

سپوس((سُ یا سَ))
پوست گندم یا جو، پوست آرد نشده دانه غله
تصویری از سپوس
تصویر سپوس
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با سپوس

سپوس

سپوس
پوست گندم یا جو، پوست آرد نشده دانه غله (گندم جو)، نوعی مرض جلدی که در طبقه شاخی اپیدرم تحت تاثیر برخی قارچها پوسته پوسته شده و میریزد. یا سپوس سر. شوره سر که عبارت از پوسته بشره سر میباشد که بر اثر فعالیت قارچهای کچلی و برخی قارچهای انگلی دیگر که از سر بشکل پوسته ها و فلسهایی جدا میکند شوره سر سبوس
فرهنگ لغت هوشیار

سپوس

سپوس
سبوس، پوست گندم یا جو، پوست آرد نشدۀ دانۀ گندم یا جو که از الک کردن آرد به دست می آید
سپوس
فرهنگ فارسی عمید

سپوسه

سپوسه
پوست آرد نشده دانه غله. (گندم جو)، شوره سر آدمی، خاک اره
سپوسه
فرهنگ لغت هوشیار

سپوسک

سپوسک
پوست گندم یا جو، پوست آرد نشده دانه غله (گندم جو)، نوعی مرض جلدی که در طبقه شاخی اپیدرم تحت تاثیر برخی قارچها پوسته پوسته شده و میریزد. یا سپوس سر. شوره سر که عبارت از پوسته بشره سر میباشد که بر اثر فعالیت قارچهای کچلی و برخی قارچهای انگلی دیگر که از سر بشکل پوسته ها و فلسهایی جدا میکند شوره سر سبوس
فرهنگ لغت هوشیار

سپور

سپور
ماموری که از طرف شهرداری یا برزن محل مامور جارو کردن و تنظیف خیابان ها و کوچه ها است رفتگر
فرهنگ لغت هوشیار