معنی تپاننده - جستجوی لغت در جدول جو

تپاننده: کسی که چیزی را به زور در جایی یا ظرفی جا می دهد

تصویری از تپاننده — تصویر تپاننده

فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از چپاننده — تصویر چپاننده

کسی که چیزی را بزور و فشار در چیز دیگر جا دهد تپاننده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تکاننده — تصویر تکاننده

حرکت دهنده جنباننده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تکاننده — تصویر تکاننده

کسی که چیزی را تکان بدهد، جنباننده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از چپاننده — تصویر چپاننده

کسی که چیزی را در چیز دیگر بچپاند، تپاننده

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تکاننده — تصویر تکاننده

((تَ نَ دِ))

حرکت دهنده، جنباننده

فرهنگ فارسی معین

تصویری از تپانده — تصویر تپانده

فرو برده، داخل شده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ستاننده — تصویر ستاننده

آلچی

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از کناننده — تصویر کناننده

آکتیویتور

فرهنگ واژه فارسی سره

تصویری از پازننده — تصویر پازننده

کسی که پای بر زمین زند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دواننده — تصویر دواننده

کسی که شخصی دیگر یا چهارپا را بدواند

فرهنگ لغت هوشیار

کسی که چیزی یا کسی را به چیزی یا کسی دیگر برساند متصل کننده: اتصال دهنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از رهاننده — تصویر رهاننده

خلاص کننده، منجی، آزادی، بخشنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از چشاننده — تصویر چشاننده

کسی که مزه چیزی را بدیگری چشاند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از چسپاننده — تصویر چسپاننده

چسپاننده

کسی که دو چیز را بهم چسباند، میل دهنده منحرف سازنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از چزاننده — تصویر چزاننده

آزار کننده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از چراننده — تصویر چراننده

کسی که حیوان علفخوار را در چراگاه بچرا وا دارد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از چپانیده — تصویر چپانیده

با زور و فشار میان چیزی جا دادن تپانده و

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از جهاننده — تصویر جهاننده

بجست و خیز در آورنده پراننده

فرهنگ لغت هوشیار

کسی یا چیزی یا مایعی را قطره قطره فرو چکاند، آلتی که آب یا مایع دیگر را چکه چکه بچکاند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از چلاننده — تصویر چلاننده

فشارنده فشار دهنده عصاره گیرنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از خلاننده — تصویر خلاننده

درج کننده، نشاننده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از خماننده — تصویر خماننده

کج کننده، خم کننده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تراشنده — تصویر تراشنده

کسی که چیزی را میتراشد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترابنده — تصویر ترابنده

ترواش کننده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترساننده — تصویر ترساننده

ترساننده

آنکه دیگری را بترساند و بخوف اندازد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تکانیده — تصویر تکانیده

حرکت داده جنبانده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تنابنده — تصویر تنابنده

حقیر ترین بنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ستاننده — تصویر ستاننده

گیرنده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از پراننده — تصویر پراننده

آنکه می پراند

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از پزاننده — تصویر پزاننده

آنچه که بپزد منضج

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تاراننده — تصویر تاراننده

تاراننده

پراکنده کننده متفرق سازنده، دور کننده، زجر کننده ترساننده

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از تپانیدن — تصویر تپانیدن

فرو کردن چپاندن تپانیدن

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از ترکاننده — تصویر ترکاننده

ترکاننده

آنکه چیزی را بترکاند

فرهنگ فارسی عمید

تصویری از تراشنده — تصویر تراشنده

کسی که چیزی می تراشد

فرهنگ فارسی عمید