- تَنَهَّدَ
- آه و فغان کردن، آه
معنی تَنَهَّدَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ترغیب کردن، او تجمّع کرد
بلور شدن، منجمد کردن
چروکیدن، چین و چروک، چروک شدن، چین چین کردن، چروک خوردن، چشمک زدن از درد، چین خوردن
تجسّم کردن، او مجسّم شد، محقّق شدن
لباس درآوردن، بی طرفی
بی صدا حرکت کردن، او به اطراف حرکت کرد
آه کشیدن، نفس کشیدن
پیش بینی کردن، پیشگویی کرد
مقاومت کردن، شورش، شورش کردن
گسترده شدن، گسترش
پاکسازی کردن، او تطهیر شد
تزلزل کردن، درنگ کردن