- تَلَوَّى
- لرزیدن، پیچ و تاب، درد کشیدن
معنی تَلَوَّى - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آلودن، آلودگی
رنگین، رنگی
آویزان بودن، افتادن
شام خوردن
فیلتر کردن، پاک کردن
پیچیدن، پیاده روی کنید، دور زدن
آرزو کردن، او آرزو کرد، آرزومند
آلودگی
چالش کردن، چالش
رنگین بودن، رنگ آمیزی
ناهار خوردن، ناهار
پوشاندن، پوشیده شده است
راه رفتن سنگین، جست و خیز کردن
پنهان کردن، مبدّل کردن
صرف نظر کردن، تسلیم شدن، خلع کردن، از دست دادن
خم کردن، او خم شد
لکّه دار، آلوده، آلودگی