- تَصَادَمَ
- تصادف کردن، برخورد
معنی تَصَادَمَ - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زوم کردن، او تشدید شد
ببخشیدن، او رفتار کرد
تضاد داشتن، او کشتی گرفت، دست و پنجه نرم کردن
تماس گرفتن، او صریح شد
برخورد