معنی تَصَادُم
تَصَادُم
برخورد
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با تَصَادُم
تَفَاهُم
تَفَاهُم
پِچ پِچ کَردَن، دَرک
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَاقُم
تَفَاقُم
تَشدِید
دیکشنری عربی به فارسی
تَفَادُل
تَفَادُل
طَفرِه رَوی، مُبادِلِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَنَاغُم
تَنَاغُم
هَماهَنگی
دیکشنری عربی به فارسی
تَصَارُع
تَصَارُع
لَرزَندِگی، مُبارِزِه
دیکشنری عربی به فارسی
تَصَادَمَ
تَصَادَمَ
تَصَادُف کَردَن، بَرخُورد
دیکشنری عربی به فارسی
تَشَاؤُم
تَشَاؤُم
بَدبین، غُرغُر کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
تَعَادُل
تَعَادُل
تِکرَارگَرایی، قُرعِه کِشی
دیکشنری عربی به فارسی
تَدَاوُم
تَدَاوُم
تَدَاوُم، ماندِگاری
دیکشنری عربی به فارسی