آن قسمت از ادارۀ لشکری که سلاحشان توپ است. (ناظم الاطباء). ادارۀ توپهای نظام. ادارۀ توپها و توپچیان. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، جایی که توپها را در آن می گذارند. (ناظم الاطباء). قرارگاه توپها. محل تمرکز و نگهداری توپها. محل استقرار توپها در میدان جنگ
آن قسمت از ادارۀ لشکری که سلاحشان توپ است. (ناظم الاطباء). ادارۀ توپهای نظام. ادارۀ توپها و توپچیان. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، جایی که توپها را در آن می گذارند. (ناظم الاطباء). قرارگاه توپها. محل تمرکز و نگهداری توپها. محل استقرار توپها در میدان جنگ
تابخانه، که گرم خانه باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء). حمام. (ناظم الاطباء). تاوانه، منزل تابستانی. (ناظم الاطباء). رجوع به تاوانه و تابخانه شود، کوره. (ناظم الاطباء) ، تابخانه یعنی کاروانسرا. (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 291)
تابخانه، که گرم خانه باشد. (آنندراج) (ناظم الاطباء). حمام. (ناظم الاطباء). تاوانه، منزل تابستانی. (ناظم الاطباء). رجوع به تاوانه و تابخانه شود، کوره. (ناظم الاطباء) ، تابخانه یعنی کاروانسرا. (لسان العجم شعوری ج 1 ورق 291)
خانه ای که در آن شیشه بندی و آینه کاری بود تا هر چه از بیرون باشد دیده شود و روشنایی خورشید در آن افتد، آسمان پر ستاره، خانه ای که در آن تنور یا بخاری باشد خانه زمستانی که در آن آتش افروزند، حمام گرمابه، شبستان
خانه ای که در آن شیشه بندی و آینه کاری بود تا هر چه از بیرون باشد دیده شود و روشنایی خورشید در آن افتد، آسمان پر ستاره، خانه ای که در آن تنور یا بخاری باشد خانه زمستانی که در آن آتش افروزند، حمام گرمابه، شبستان