جدول جو
جدول جو

معنی تونک - جستجوی لغت در جدول جو

تونک
(نَ / تَ نَ)
به معنی گنجینه و مخزن باشد.. و به این معنی بجای نون، ’بای’ ابجد و ’تای’ قرشت و ’یای’ حطی هم به نظر آمده است. (برهان) (آنندراج). گنجینه باشد و آن را توبک نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری). گنجینه و مخزن و انبار. (ناظم الاطباء). رجوع به توبک و توتک و تویک شود
لغت نامه دهخدا
تونک
گیاهی با میوه های خوراکی که وحشی و خودرو است، آتشخانه ی حمام های قدیمی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تورک
تصویر تورک
(پسرانه)
نام پسر شیدسب پادشاه زابلستان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تشنک
تصویر تشنک
قسمتی از جمجمه در پیش سر که در کودکی نرم است، یافوخ، جاندانه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تپنک
تصویر تپنک
تبنک، قالبی که زرگر یا ریخته گر فلز گداخته را در آن می ریزد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تونیک
تصویر تونیک
ژاکت یا بلوز زنانۀ بلند که بخش بالای ران ها را هم می پوشاند، داروی مقوی ویتامین دار، در موسیقی نخستین نت در یک گام، در موسیقی آکورد سه صدایی روی درجۀ اول، در موسیقی نت پایه در یک قطعۀ موسیقی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تبنک
تصویر تبنک
قالبی که زرگر یا ریخته گر فلز گداخته را در آن می ریزد، برای مثال تبنک را چو کژ نهی بی شک / ریخته کژ برآید از تبنک (عنصری - ۳۶۸)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تونل
تصویر تونل
معبر حفر شده در کوه یا زیر زمین برای عبور قطار، اتومبیل و سایر وسایل نقلیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تونی
تصویر تونی
تون تاب، کسی که در گلخن حمام زندگی کند،
کنایه از خانه به دوش، آواره،
کنایه از دزد، راهزن
از مردم تون
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توبک
تصویر توبک
گنجینه، مخزن، صندوق پول، توتک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توتک
تصویر توتک
گنجینه، مخزن، صندوق پول، توبک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تولک
تصویر تولک
زیرک، چابک، مرغ پرریخته
تولک رفتن: ریختن پر پرنده تا پرهای تازه به جای آن بروید
فرهنگ فارسی عمید
(نَ کَ / تُ وَ کَ / کِ)
به معنی تونک است که گنجینه و مخزن باشد.... (برهان) (آنندراج). به معنی تونک است. (فرهنگ جهانگیری). گنجینه. (شرفنامۀ منیری). گنجینه و مخزن و انبار، شب و لیل. (ناظم الاطباء). رجوع به تونگه شود
لغت نامه دهخدا
(تُنْ کَ)
ناحیه ای در شمال شرقی هندوچین و در شمال ویتنام که مساحت آن 116000 کیلومترمربع است. پایتخت آن هانویی شامل تونکن علیا و تونکن سفلی است. تونکن از مستعمرات فرانسه بود ولی کمونیستها تحت رهبری هوشی - مینه پس از جنگهای بسیار سخت با فرانسه (1945-1954 میلادی) آن را بازگرفتند و آن اکنون بخش اساسی قسمت شمال ویتنام (ویتنام شمالی) را تشکیل میدهد و 98561000 تن سکنه دارد. (از فرهنگ فارسی معین ج 5). رجوع به لاروس و قاموس الاعلام ترکی ذیل کلمه تونکین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تونل
تصویر تونل
راههای کنده در کوه برای عبور ترن
فرهنگ لغت هوشیار
خزانه آب و نفت و غیره که در کارخانه ها بکار میرود و نیز بمعنای ارابه زره دار جنگی است که با توپ و مسلسل مسلح است و بر روی نوارهای زنجیر مانندی از پولاد حرکت میکند انگلیسی زره پوش اتومبیل زره پوش که با مسلسل و توپ مجهز است و بوسیله چرخهای محکم و سنگین خود میتواند در زمین ناهموار حرکت کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تولک
تصویر تولک
مرغ پر ریخته زرک چابک، پر ریخته (مرغ)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تونی
تصویر تونی
دزد و عیارو راهزن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تورک
تصویر تورک
خرفه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توزک
تصویر توزک
ترکی تزکش تیر دان، سامان
فرهنگ لغت هوشیار
بستر، زیر انداز زیر اندازی که از پشم یا پنبه آکنده است و آنرا روی زمین یا روی تختخواب اندازند و بر آن دراز کشند و بخوابند نهالی بستر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توپک
تصویر توپک
مخزن و گنجینه و انبار خانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توتک
تصویر توتک
مخزن، گنجینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زونک
تصویر زونک
کوتاه قد، قصیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تونیک
تصویر تونیک
آهنگ دار، داروی مقوی
فرهنگ لغت هوشیار
ستون کوچک، هر یک از دم گلهای فرعی که دارای آرایش خوشه یی هستند پایک هر گل فرعی که دارای آرایش خوشه یی باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توتک
تصویر توتک
نان کوچک قندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبنک
تصویر تبنک
((تَ بَ))
قالبی که در آن فلز گداخته ریزند، تپنگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توتک
تصویر توتک
((تَ))
طوطی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تانک
تصویر تانک
منبع بزرگ معمولاً استوانه ای جهت ذخیره مایعاتی مانند، آب، نفت و، از وسایط نقلیه جنگی زنجیردار که بدنه آن زره پوش و مجهز به توپ و مسلسل است
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تبنک
تصویر تبنک
آوازی را گویند که بلند و تند باشد، دف، دهل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تونل
تصویر تونل
دالان، دالانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توشک
تصویر توشک
آذوقه
فرهنگ واژه فارسی سره
شورت
فرهنگ گویش مازندرانی
نام درختی است
فرهنگ گویش مازندرانی