- تولیت
- سرپرستی و رسیدگی امری را بعهده کسی سپردن، والی گردانیدن
معنی تولیت - جستجوی لغت در جدول جو
- تولیت
- عهده داری امور املاک موقوفه، عهده دار شدن، سرپرستی و رسیدگی امری را به عهدۀ کسی سپردن
- تولیت ((تُ لِ یَ))
- والی گردانیدن، رسیدگی به امری را به عهده کسی گذاشتن، به عهده گرفتن املاک موقوفه
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دل آرامی، دلداری
فراوری، فرآوری، زاستن، زایوری، ساخته، فراورده
پیشی تقدم
زیور بر نهادن پیرایه بستن آراستن، یکی از مراتب قوه عقل عملی و آن آراسته شدن با وصاف ستوده و خصال پسندیده است
مسلح ساختن
سرپرستی خاوند گاری هم آوای تفعیل شیفته گرداندن، جدا کردن مادر از فرزند
پرورش کردن، زائیده گردانیدن، پدید آوردن چیزی از چیزی، پروردن
جمع توله، سختی ها آسیب ها گردن آویزها
وقت نهادن
سه بنی سه خوانی باور ترسایی درباره پدر پسر و جان اشویی (روح القدس)، سه بخشی، سه شویی، سه پهلویی (پهلو بر ضلع) سه بری
سر بار، یک لنگه از بار، بار کوچکی که بر پشت استر یا الاغ بگذارند و بر آن سوار شوند
خرسندی دادن، دلخوشی دادن، کسی را از غم واندوه رهایی دادن و سرگرم ساختن، تسلی دادن شخص عزادار و مصیبت زده
چیزی را از چیز دیگر به وجود آوردن، زایاندن، در علم اقتصاد حاصل کردن چیزی از طریق زراعت یا صناعت، در علم اقتصاد مقدار کالای تهیه شده
وقت معیّن کردن، برای انجام دادن کاری تعیین وقت کردن
التهاب حاد یا مزمن روده که ممکن است به دلیل تنگی یا زخم باشد
ورم مخاط روده فراخ که معمولا با عوارض دفع بلغم و خون و چرک همراه است ورم قولون
Production
производство
Produktion
виробництво
produkcja
produção
produzione
producción
production
productie