- توقید
- افروختن آتش
معنی توقید - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
فراوری، فرآوری، زاستن، زایوری، ساخته، فراورده
بازداشت، دستگیری
یکتاپرستی، یگانگی
عقیم گردانیدن
هم آوای تفعیل فرستادن
گرانسنگی پا بر جایی
بیم دادن
گلگون کردن
یگانه گردانیدن، یکی کردن
تمیز دادن عیوب و محاسن کلام
پرورش کردن، زائیده گردانیدن، پدید آوردن چیزی از چیزی، پروردن
استوار کردن
حفظ نمودن و نگاهداشتن
ایستانیدن، باز داشتن، نگاهداشتن، ضبط کردن
نشان کردن برنامه
به شکوه داشتن
وقت نهادن
سخن را پیچیده و در هم کردن، در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب کلمات و کنایات دور از ذهن، گره زدن
تعقید لفظی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب الفاظ دشوار و درهم بودن کلمات و ضمایر مانند این شعر، برای مثال آهوی آتشین دم چون از بره برآید / کافور خشک گردد با مشک تر برابر، یعنی چون آفتاب به برج حمل درآید درازی روز و شب برابر می شود (فصیحی - لغتنامه - بره)
تعقید معنوی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب معانی یا کنایات دور از ذهن مانند این شعر، برای مثال چون از مه نو زنی عطارد / مریخ هدف شود مر آن را، منظور شاعر از مه نو کمان و از عطارد تیر است. یعنی چون تیری از کمان رها کنی به مریخ خواهد رسید (خاقانی - ۳۴)
تعقید لفظی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب الفاظ دشوار و درهم بودن کلمات و ضمایر مانند این شعر،
تعقید معنوی: در علوم ادبی پیچیدگی شعر یا نثر به سبب معانی یا کنایات دور از ذهن مانند این شعر،
محکم کردن، استوار کردن عهد یا کلام
انتقاد، تمیز دادن عیوب و محاسن کلام
چیزی را از چیز دیگر به وجود آوردن، زایاندن، در علم اقتصاد حاصل کردن چیزی از طریق زراعت یا صناعت، در علم اقتصاد مقدار کالای تهیه شده
فرمان، دست خط و طغرای پادشاهان و بزرگان، فرمان، نوشتن چیزی در ذیل نامه یا کتاب، در هنر یکی از خطوط اسلامی
بزرگ داشتن، بزرگ و بردبار شمردن، تعظیم و احترام
وقت معیّن کردن، برای انجام دادن کاری تعیین وقت کردن
یگانه گردانیدن، یکتا قرار دادن، خدا را یگانه دانستن، به یگانگی خدا ایمان آوردن، در تصوف مرحله ای که سالک به چیزی غیر از خداوند توجهی ندارد، سورۀ صدودوازدهم قرآن کریم، دارای ۴ آیه، مکی، اخلاص
بازداشت کردن، در جایی وا داشتن، از حرکت بازداشتن، ضبط کردن، واقف گردانیدن
((تُ))
فرهنگ فارسی معین
نشان گذاشتن بر چیزی، نوشتن چیزی ذیل کتاب، امضا کردن نامه و فرمان، فرمان شاهی، طغرای شاهی، دستخط