- توفان (دخترانه)
- طوفان، معرب از آرامی، جریان هوای بسیار شدید، هیاهو و غوغا
معنی توفان - جستجوی لغت در جدول جو
- توفان
- طوفان
- توفان
- شور و غوغا و فریاد و صدا و غلغله غرش و خروش دریا و تند باد شدید و طوفان
- توفان
- طوفان، جریان شدید هوا، باد سخت و تند، تندباد، دومان، کولاک
غران، غرش کنان، جوش و خروش کنان، شور و غوغا کنان
- توفان
- باد سخت، جوش و خروش
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(دخترانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
نام دختر خسروپرویز، سرزمین تور، نام سرزمینی منسوب به تور پسر فریدون پادشاه پیشدادی که بر آن سوی رود جیحون یعنی ماوراءالنهر واقع بوده و از طرف مشرق تا دریاچه آرال امتداد داشته است
توفان
بختک خفتک (کابوس)
شلوار، تنکه، شلوار کوتاه کشتی گیران
چوبهای باریک و پهن که با میخهای آهنین کوچک آنها را بر روی تیرهای سقف بکوبند و سپس آن را با گچ سفید کنند
مقابل و روبرو
بمعنی ده هزار و ده ریال، پول ایرانی که سابقاً ده هزار دینار بود، مبلغی از پول
فرانسوی نکرنگی از پرندگان
تاسگی، ور نزدگی (ورن شهوت)
ده هزار، در امور نظامی ده هزار سرباز، در دورۀ قاجاریه، واحد غیررسمی پول ایران، معادل ده ریال
سماق، درختی با برگ های مرکب و گل های سفید خوشه ای که در جاهای سرد می روید و بلندیش تا پنج متر می رسد، میوۀ کوچک سرخ رنگ و ترش مزه به صورت آسیاب شده به عنوان چاشنی کباب استفاده می شود، سماک، سماقیل، ترشابه، ترشاوه، تمتم، تتم، تتری، تتریک
تنبان، تنکه، شلوار کوتاه که کشتی گیران هنگام ورزش می پوشند
جریان شدید هوا، باد سخت و تند، توفان، تندباد، دومان، کولاک
کنایه از هر نوع اتفاق ناخوشایند
کنایه از همهمه
آب فراوان یا سیل شدید که ناگهان مساحت زیادی از زمین را فراگیرد و غرق کند
کنایه از هر نوع اتفاق ناخوشایند
کنایه از همهمه
آب فراوان یا سیل شدید که ناگهان مساحت زیادی از زمین را فراگیرد و غرق کند
غارچ هاگدار از گیاهان
انقلاب سخت هوا، باران سخت دور زدن، طواف
رنج، گردالو، ارج ارجمندی، ریگتوده
شلوار، تنکه، شلوار کوتاه که کشتی گیران هنگام کشتی پوشند
ده ریال
تخته های نازک و باریکی که به سقف اتاق می کوبند و سپس روی آن را کاهگل و گچ می مالند
باران فراوان و شدید، باد سخت، هر چیز شدید و بسیار
پرنده ای میوه خوار ویژۀ نواحی گرم امریکا با منقار بزرگ و پهن و پرهای رنگین، در علم نجوم صورتی فلکی در نیمکرۀ جنوبی آسمان
تخته های باریک و نازک که به تیرهای سقف اتاق می کوبند و روی آن کاهگل و گچ می مالند
طاقت، قدرت، قوه
قوت و قدرت و طاقت، استطاعت، تاب، زور و قوت
نیرو، زور، قوه، قدرت، طاقت
پرنده ای دریایی با بال های بلند و پرهای تیره رنگ که در جزیره ها زندگی می کند، مرغ طوفان