دوردرشدن در زمین. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). و همچنین در علم. (از اقرب الموارد). در صراح نوشته که به معنی دور در شدن و رفتن، یعنی در کاری به مرتبۀ کمال رسیدن و مشق کامل داشتن. (غیاث اللغات). دررفتن در شهرها و در علم دور در شدن در آن و مبالغه نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دور شدن و آمدن و رفتن و دررفتن در شهرها و در علم. (آنندراج)
دوردرشدن در زمین. (تاج المصادر بیهقی) (از اقرب الموارد). و همچنین در علم. (از اقرب الموارد). در صراح نوشته که به معنی دور در شدن و رفتن، یعنی در کاری به مرتبۀ کمال رسیدن و مشق کامل داشتن. (غیاث اللغات). دررفتن در شهرها و در علم دور در شدن در آن و مبالغه نمودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). دور شدن و آمدن و رفتن و دررفتن در شهرها و در علم. (آنندراج)
ویژگی کسی که موهای جلو سرش ریخته باشد، پیشانی، تارک، فرق سر، برای مثال پشت کوژ و سر تویل و روی بر کردار نیل / ساق چون سوهان و دندان بر مثال اسنزه (رودکی - ۵۱۰)
ویژگی کسی که موهای جلو سرش ریخته باشد، پیشانی، تارک، فرق سر، برای مِثال پشت کوژ و سر تَویل و روی بر کردار نیل / ساق چون سوهان و دندان بر مثال اسنزه (رودکی - ۵۱۰)