- توضح
- بجای آوردن و هویدا شدن
معنی توضح - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیدا و آشکار، واضح و نمایان
بازنمود، روشنگری، فرانمود، فرانمون
نمایان تر آشکارتر پیداتر روشنتر
پیدا کردن، واضح و آشکار شدن
پاد یابگی (پادیابه وضوء شستن دست و پابی همراه با آزبا) وضو گرفتن، دست و روی شستن
مجامعت کردن
واضح تر، آشکارتر، روشن تر
واضح کردن، آشکار ساختن، شرح دادن، شرح و بیان
آویختن شمشیر یا حمایل به شانه، جامه به دوش افکندن
((تُ))
فرهنگ فارسی معین
روشن کردن، آشکار ساختن، شرح دادن، المسائل کتاب یا کتابچه ای که مجتهدان درباره مسائل شرعی و فقهی می نویسند
Clarification, Explanation
разъяснение , объяснение
Klarstellung, Erklärung
уточнення , пояснення
wyjaśnienie
澄清 , 解释
esclarecimento, explicação
chiarimento, spiegazione
aclaración, explicación
clarification, explication
verduidelijking, uitleg
การชี้แจง , การอธิบาย
klarifikasi, penjelasan
توضيحٌ
स्पष्टता , व्याख्या
הבהרה , הסבר
明確化 , 説明
명확화 , 설명
açıklama
ufafanuzi
স্পষ্টকরণ , ব্যাখ্যা
وضاحت , وضاحت