معنی اوضح
اوضح
((اَ یا اُ ضَ))
آشکارتر، روشن تر
تصویر اوضح
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با اوضح
اوضح
اوضح
نمایان تر آشکارتر پیداتر روشنتر
فرهنگ لغت هوشیار
اوضح
اوضح
واضح تر، آشکارتر، روشن تر
فرهنگ فارسی عمید
اوضح
اوضح
واضح تر. آشکارتر. (ناظم الاطباء). پیداتر. روشن تر. (آنندراج). هویداتر
لغت نامه دهخدا
واضح
واضح
روشن، آشکار، هویدا
فرهنگ واژه فارسی سره
افضح
افضح
رسواتر
فرهنگ لغت هوشیار
اوقح
اوقح
بیشرمتر دریده تر وقیح تر بیشرمتر شوختر
فرهنگ لغت هوشیار
اوضا
اوضا
نیکوتر پاکیزه تر
فرهنگ لغت هوشیار
اوکح
اوکح
خاک و سنگ جای سخت
فرهنگ لغت هوشیار
توضح
توضح
بجای آوردن و هویدا شدن
فرهنگ لغت هوشیار