- تودیس(تَ)
پنهان گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، رویانیدن زمین گیاه را چنانکه بپوشد روی آن را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، چرانیدن ستوردر گیاه نخست برآمده. (از اقرب الموارد). رجوع به تودس شود، تمام نکردن سخن را: ودس الیه بکلمه، طرحها. (از اقرب الموارد). رجوع به ودس شود
