- تودار
- رازدار، کسی که افکار خود را پوشیده دارد
معنی تودار - جستجوی لغت در جدول جو
- تودار
- کسی که راز خود یا دیگری را در دل نگاه دارد و به کسی اظهار نکند، رازدار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جامعه
ارفاقی
دارنده بو آنچه که دارای رایحه باشد، سخن کنایه آمیز که دارای معنیی غیر معنی ظاهر باشد
چاودار
جوشش جوشیدن می
دفتر اعمال شخصی در روز قیامت، نوشته باند و طولانی
تاقوت
چیزی که دارای بو باشد، دارندۀ بو
طومار، مکتوب یا نامۀ بلند، دفتر، صحیفه، نامه، طامور
داغداغان، از درختان جنگلی با برگ های بیضی و دندانه دار و نوک تیز، گل های سبز رنگ و میوۀ ریز و آبدار به رنگ خاکی یا کبود که در نواحی شمالی ایران می روید و بلندیش تا ۲۰ متر می رسد، از ریشه و پوست آن مادۀ زرد رنگی گرفته می شود و از دانۀ آن هم روغن می گیرند، برگ و ریشۀ آن در طب قدیم برای معالجۀ اسهال به کار می رفته
تاغوت، تا، ته، تی، تادانه، ته دار، تی گیله، تایله، تاه، دغدغان
تاغوت، تا، ته، تی، تادانه، ته دار، تی گیله، تایله، تاه، دغدغان
سخنی که در آن کنایه و منظوری غیر از ظاهر سخن، نهفته باشد
دارنده مو، آنچه دارای خط باشد، دارای ترک
هرزه گساری