مودارنده، که دارای موی باشد، که موی دارد، (یادداشت مؤلف)، چیزی که موی زاید داشته باشد و بدان سبب معیوب گردد، دیدۀ مودار، (آنندراج) : به رنگ دیدۀ مودار احوالش بود درهم رقیب امروزمعلوم است ما را در نظر دارد، شفیع اثر (از آنندراج)، ، ترک دارو شکافدار، در چینی و بلور و امثال آن، چینی و بلورو شیشۀ ترکیده، (یادداشت مؤلف)، آنچه دارای خط و ترک باشد (از شیشه و ظروف و امثال آنها) (یادداشت مؤلف)، - درّ مودار، درّ ترک دار، قسمی سنگ سپید است که در درون آن چیزی چون موی دیده شود و خدام حرمهای مقدسه آن را چون چیزی مبارک و مقدس به مؤمنین ساده دل دهند و گویند که این مویهای پیامبر یا امام است، (یادداشت مؤلف)، ، استبرق، رجوع به استبرق شود