جدول جو
جدول جو

معنی توتوئک - جستجوی لغت در جدول جو

توتوئک
آویزه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از توتک
تصویر توتک
گنجینه، مخزن، صندوق پول، توبک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توتو
تصویر توتو
جانور ریز سخت پوست شبیه دانۀ خاکشیر که در آب های شیرین به خصوص آب های ساکن مانند آب حوض و آب انبار پیدا می شود، خاکشیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تولوئن
تصویر تولوئن
مایعی بی رنگ، فرّار و قابل اشتعال که در قطران زغال سنگ وجود دارد و جهت تهیۀ مواد منفجره، دارو و بعضی رنگ ها به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توتک
تصویر توتک
طوطی
قسمی نی که چوپانان می نوازند، نی توتک، نی لبک، نوعی نان کوچک قندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توتون
تصویر توتون
گیاهی بومی امریکا و حاوی ماده ای سمّی به نام نیکوتین، با برگ های پهن و درشت و گل های سفید، سرخ، زرد یا سبز رنگ که بلندی ساقه اش تا یک متر می رسد. برگ های آن را پس از خشک کردن به اقسام مختلف مانند توتون سیگار، توتون چپق و توتون قلیان (تنباکو) عمل می آورند و در تدخین به کار می برند
فرهنگ فارسی عمید
(تو تَ)
دهی از دهستان دلکا است که در بخش بزمان شهرستان ایرانشهر واقع است و 150 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(توتَ)
جانوری است سخن گو که آن را بتازی طوطی خوانند. (فرهنگ جهانگیری). مرغی است معروف که طوطی گویند. (فرهنگ رشیدی). طوطی سخن گو را گویند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، نوعی از نان باشد که در قزوین و توابع آن خصوصاً در راوند (کذا) خوب می پزند. (برهان) (از فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، قسمی از نی باشد که شبانان نوازند. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). قسمی از نی باشد و آنرا نیشه هم گویند. (فرهنگ جهانگیری) (از فرهنگ رشیدی) :
به شوخی گر کند توتک نوازی
پری را دل کند از شیشه بازی
ز شدّ توتک او اندک اندک
خرد قالب تهی سازد، چه توتک ؟
تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مرغ، مرغ خانگی و خروس در زبان اطفال، کلمه ایست که مرغان را بدان خوانند برای دانه خوردن و جز آن، تی تی، آوازی که بدان مرغ رابه دانه چیدن خوانند، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
(تَ / تُو تَ / تو تَ)
گنجینه و مخزن. (برهان) (آنندراج). انبارخانه و گنجینه و مخزن و صندوق پول و تپنگو. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
موزه
لغت نامه دهخدا
تتن، دود، دخان، گیاهی است از نوع تنباکو که از آن سیگار کنند و نیز گیاهی که در چپق و پیپ کشند، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)، توتون گیاهی است از تیره بادنجانیان دارای گلهای سفید یا زرد که کپسول آن از درازی باز می شود و برگهای پهن دارد، اقسام مختلف آن بنام توتون و تنباکو کاشته می شود و مادۀ سمی آن بنام نیکوتین است، توتون شمال و مغرب و تنباکوی مرکز ایران در جهان شهرت دارد ... موطن اصلی توتون آمریکاست و تا قبل از کشف آمریکا در هیچ جا سیگار کشیده نمی شد، در سال 1497 میلادی رومانو پانو اسپانیایی که در سفر دوم کریستف کلمب همراه اوبه آمریکا رفته بود نخستین بار، سیگار کشیدن بومیان آمریکا را شرح داده، تخم توتون را ابتدا به اسپانیابردند و سفیر فرانسه در حدود سال 1560 میلادی آنرا به پاریس فرستاد تا در طب به عنوان دوا بکار برند و سپس در ممالک مختلف زراعت آن معمول گردید، (حاشیۀ برهان چ معین)، رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 32 و صص 239-240 و فرهنگ روستایی ص 392 به بعد و جغرافیای اقتصادی مسعود کیهان صص 121-124 و تنباکو در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(تو تِ)
دهی از دهستان عربخانه است که در بخش شوسف شهرستان بیرجند واقع است و 265 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(تَرْ)
گرد گردیدن برفتن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
چیزهائی که بر روی یکدیگر واقع شده و همدیگررا احاطه نماید، مانند پرده های پیاز، (ناظم الاطباء)، پرده پرده، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
لختی گهر سرخ در آن حقه نهاده
توتو سلب زرد بر آن روی فتاده،
منوچهری (از یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا
امپراتور انام (1830- 1883 میلادی)، آزار و شکنجه ای که او نسبت به مبلغان دین مسیح روا داشت موجب دخالت نظامی دولت فرانسه در کوشن شین و سپس لشکرکشی به تونکن گردید، (از لاروس)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اوتوک
تصویر اوتوک
طومار وقایع و سرگذشت، موزه، بخشیده معفو
فرهنگ لغت هوشیار
گیاهی است از نوع تنباکو که از آن سیگار کنند و نیز گیاهی که در چپق و پیپ کشند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توتک
تصویر توتک
مخزن، گنجینه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توتک
تصویر توتک
((تَ))
طوطی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توتک
تصویر توتک
نان کوچک قندی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توتک
تصویر توتک
گنجینه، صندوق پول
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توتک
تصویر توتک
نوعی نی لبک، که چوپانان می نوازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توتون
تصویر توتون
گیاهی است با برگ های درشت و پهن و گل های سبز یا سرخ، بلندی ساقه اش تا یک متر هم می رسد. خشک شده آن را به صورت توتون سیگار، غلیان و چپق دود می کنند. این گیاه بومی امریکاست و دارای ماده نکوتین می باشد
فرهنگ فارسی معین
نی لبک، طوطی، نان قندی، گنجینه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
آویزی که ظرف خوراک در آن می نهادند، زبانه ی شعله، حرکت و رقص شعله ی آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
کوک زدن درشت و نامنظم
فرهنگ گویش مازندرانی
چوبی به شکل قلاب ماهی گیری که آن را با طناب در وسط اتاق مخصوص
فرهنگ گویش مازندرانی
چاخ لوق، نوعی پرنده ی تیزرو از خانواده ی شش میل
فرهنگ گویش مازندرانی
سبزه ای که برای سفره هفت سین سبز کنند
فرهنگ گویش مازندرانی
جالباسی
فرهنگ گویش مازندرانی
آویزان
فرهنگ گویش مازندرانی
آلت تناسلی کودکان مذکر
فرهنگ گویش مازندرانی
آتش خانه حمام
فرهنگ گویش مازندرانی
آویزان، آویخته، تاب خوردن، آویزان شدن، تلوتلو آویزه
فرهنگ گویش مازندرانی