جدول جو
جدول جو

معنی توتو

توتو
جانور ریز سخت پوست شبیه دانۀ خاکشیر که در آب های شیرین به خصوص آب های ساکن مانند آب حوض و آب انبار پیدا می شود، خاکشیر
تصویری از توتو
تصویر توتو
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با توتو

توتو

توتو
چیزهائی که بر روی یکدیگر واقع شده و همدیگررا احاطه نماید، مانند پرده های پیاز، (ناظم الاطباء)، پرده پرده، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) :
لختی گهر سرخ در آن حقه نهاده
توتو سلب زرد بر آن روی فتاده،
منوچهری (از یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا

توتو

توتو
مرغ، مرغ خانگی و خروس در زبان اطفال، کلمه ایست که مرغان را بدان خوانند برای دانه خوردن و جز آن، تی تی، آوازی که بدان مرغ رابه دانه چیدن خوانند، (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

خوتو

خوتو
دندان دراز یا عاج جنس نرینه نوعی ماهی (وال بال) در دریاهای قطب شمال که طولش به 2 متر و 50 سانتیمتر میرسد. وسط آن مجوف است و برای ساختن اشیا کوچک بکار میرود. دندان کامل ماهی مزبور را گاه در تزیینات بکار میبرند. عاج مذکور در قرون وسطی بعنوان سنگ محک برای تشخیص وجود زهر در غذای سلاطین و امرا مستعمل بود
فرهنگ لغت هوشیار

توته

توته
پارس تازی گشته توته زگیل گوشت زاید پلک چشم جوش پلک تراخم
توته
فرهنگ لغت هوشیار

توتون

توتون
گیاهی است از نوع تنباکو که از آن سیگار کنند و نیز گیاهی که در چپق و پیپ کشند
فرهنگ لغت هوشیار

توتم

توتم
این کلمه ماخذ از زبان قبایل سرخ پوست است و این قبایل ابتدائی، حیوانی را همچون نیاکان اولیه یا خدای اختصاصی قبیله خود مورد توجه قرار میدهند و آنرا توتم قبیله خود خوانند
فرهنگ لغت هوشیار