- توبال
- پارسی تازی گشته توپال (فلز) سونش ریزه ها که از چکش زدن یاسوهان کردن توپال فرو می ریزد کف ریزه های مس و آهن تفته که بر اثر کوبیدن و چکش زدن ریزد سوتش
معنی توبال - جستجوی لغت در جدول جو
- توبال
- ریزه هایی از مس و آهن تفته که بر اثر کوبیدن و چکش زدن بریزد، توپال
- توبال
- ریزه هایی که از مس یا آهن تفته هنگام کوبیدن و چکش زدن آن می ریزد، براده
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کوتاه
ریزه های مس و آهن تفته که بر اثر کوبیدن و چکش زدن ریزد سوتش
شلوار، تنکه، شلوار کوتاه کشتی گیران
دیگ افراز
چوبهای باریک و پهن که با میخهای آهنین کوچک آنها را بر روی تیرهای سقف بکوبند و سپس آن را با گچ سفید کنند
یخچال طبیعی، جائی از کوهستان که در آن یخ طبیعی از قدیم گرد شده باشد
تنه درخت
ادویه ها، گیاهانی که برای خوش طعم، خوش مزه یا خوش بو کردن غذا به کار می روند، در پزشکی دواها
کوپال، گرز، از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، گرزه، دبوس، لخت، چماق، سرپاش، سرکوبه، عمود، مقمعه، گردن ستبر و بر و بازوی قوی
دوال، تسمه، تسمۀ ستبر، تسمۀ رکاب، تسمۀ کمر، کمربند، تازیانه که از چرم بافته شود، تسمۀ چرمی که با آن طبل بنوازند
تنبان، تنکه، شلوار کوتاه که کشتی گیران هنگام ورزش می پوشند
((تُ))
فرهنگ فارسی معین
یخچال طبیعی در کوه ها و دره هایی که برف های دایمی دارند، نام یکی از کوه های رشته کوه البرز در شمال تهران
ریزه هایی از مس و آهن تفته که بر اثر کوبیدن و چکش زدن بریزد، توبال
شلوار، تنکه، شلوار کوتاه که کشتی گیران هنگام کشتی پوشند
تخته های نازک و باریکی که به سقف اتاق می کوبند و سپس روی آن را کاهگل و گچ می مالند
تخته های باریک و نازک که به تیرهای سقف اتاق می کوبند و روی آن کاهگل و گچ می مالند
یخچال طبیعی که در کوه ها و مکان های مرتفع و دره هایی که دارای برف های دائمی و در معرض وزش بادهای سرد هستند تشکیل می شود
توبال، ریزه هایی که از مس یا آهن تفته هنگام کوبیدن و چکش زدن آن می ریزد، براده
پارسی تازی گشته توبال دیگ افزار
بزرگ ترین و بم ترین ساز بادی، که از برنج ساخته می شود و دارای چند پیستون، لولۀ دراز پر پیچ و خم و دهانۀ پهن رو به بالا می باشد
سختی، عذاب، سوء عاقبت، وخامت امر، مقابل خانه، نتیجۀ نحس آمیز وقوع ستاره در برجی
سختی، عذاب
کف مس
کف آهن
ریزه هایی که از مس تفته هنگام چکش زدن می پاشد، کفی که در روی مس ذوب شده در کوره پیدا می شود