جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با دوبال

دوبال

دوبال
دوال، تسمه، تسمۀ ستبر، تسمۀ رکاب، تسمۀ کمر، کمربند، تازیانه که از چرم بافته شود، تسمۀ چرمی که با آن طبل بنوازند
دوبال
فرهنگ فارسی عمید

دوبال

دوبال
به معنی دوال است که تسمه و چرم حیوانات باشد، (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، تنگ، (ناظم الاطباء)، مکر و حیله، زمرد، شمشیر آبدار، (از برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

توبال

توبال
پارسی تازی گشته توپال (فلز) سونش ریزه ها که از چکش زدن یاسوهان کردن توپال فرو می ریزد کف ریزه های مس و آهن تفته که بر اثر کوبیدن و چکش زدن ریزد سوتش
فرهنگ لغت هوشیار

دنبال

دنبال
دم، دنب، پس، عقب، پشت و عقب کسی یا چیزی
دنبال کردن: عقب کسی یا کاری رفتن، کاری را ادامه دادن
دنبال
فرهنگ فارسی عمید

کوبال

کوبال
کوپال، گُرز، از آلات جنگ که در قدیم به کار می رفته و از چوب و آهن ساخته می شده و سر آن بیضی شکل یا گلوله مانند بوده و آن را بر سر دشمن می زدند، گُرزِه، دَبوس، لَخت، چُماق، سَرپاش، سَرکوبِه، عَمود، مِقمَعِه، گردن ستبر و بر و بازوی قوی
کوبال
فرهنگ فارسی عمید

توبال

توبال
ریزه هایی از مس و آهن تفته که بر اثر کوبیدن و چکش زدن بریزد، توپال
توبال
فرهنگ فارسی معین