جدول جو
جدول جو

معنی توارد - جستجوی لغت در جدول جو

توارد
سرودن اشعاری که از حیث لفظ و معنی مانند هم باشد به وسیلۀ دو شاعر بی خبر از یکدیگر، به طوری که گمان برود یکی از آن دو تن این شعر را از دیگری نقل کرده است، موارده، پیاپی وارد شدن
در یک وقت وارد شدن، با هم در یک جا فرود آمدن
تصویری از توارد
تصویر توارد
فرهنگ فارسی عمید
توارد
در یک وقت وارد شدن
تصویری از توارد
تصویر توارد
فرهنگ لغت هوشیار
توارد
((تَ رُ))
پیاپی وارد شدن، مانند بودن شعر دو شاعر هم در لفظ هم در معنا، بدون اطلاع داشتن هیچ کدام از یکدیگر
تصویری از توارد
تصویر توارد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تواری
تصویر تواری
پنهان شدن، نهفته شدن، در به در شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متوارد
تصویر متوارد
پیوسته و پی در پی، اندیشه یا مفهومی که هم زمان در مخیلۀ دو نفر وارد شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تواجد
تصویر تواجد
طلب یا اظهار وجد کردن از روی تکلف، اظهار وجد و شادمانی کردن، شور و وجد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تواره
تصویر تواره
بوته های خار که بر روی دیوار و دور باغ و پالیز قرار می دهند، کلبه ای که از بوته ها و شاخ و برگ درخت در کنار کشتزار درست کنند، برای مثال بباید رفتن آخر چند باشی / چو متواری در این خانۀ تواره (ناصرخسرو - ۴۶۰)، خانه ای که در آن سرگین چهارپایان و کاه و خار و خاشاک بریزند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موارد
تصویر موارد
موردها، موضوع ها، مسئله ها، محل های ورود، جاهای فرود آمدن، آبشخورها، جمع واژۀ مورد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توالد
تصویر توالد
بسیار بچه آوردن، بسیار شدن قوم به واسطۀ فرزند بسیار زادن، تولیدمثل کردن، زادوولد کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توارث
تصویر توارث
از یکدیگر ارث بردن، به هم ارث دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوارد
تصویر شوارد
نافرمان، سرکش، رام نشدنی، شارده درفارسی در معنای مفرد و جمع هر دو به کار رفته است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوارد
تصویر شوارد
مونث شارد، واحد شارد، جمع شوارد شرد. رمندگان، پریشانی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موارد
تصویر موارد
جمع مورد، آیندگاهان آبخور ها راه ها جمع مورد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوارد
تصویر گوارد
هضم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوارد
تصویر فوارد
شتر مادگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواجد
تصویر تواجد
شور و وجد کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توالد
تصویر توالد
بهم زادن، تناسل، بسیار شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توارث
تصویر توارث
از یکدیگر میزان میراث گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع بارد بارده، سردی ها برنده ها جمع بارد و بارده. شمشیرهای بران، چیزهای سرد و خنک مبردات. یا مرهفات بوارد. شمشیرهای مرگ دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
پیاپی آینده، هم اندیشه پیاپی وارد شونده، فکرو تخیلی که در ذهن دوتن در یک زمان یا در دو هنگام خطور کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواعد
تصویر تواعد
با یکدیگر وعده نهادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تواری
تصویر تواری
پنهان و پوشیده شدن، اختفاء، پوشیدگی
فرهنگ لغت هوشیار
اطاقی که در آن سرگین چارپایان و کاه و غیره ریزند، بته های خار که بالای دیوار و گرد باغ و پالیر جای دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متوارد
تصویر متوارد
((مُ تَ رِ))
پیوسته، پی درپی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوارد
تصویر بوارد
((بَ رِ))
جمع بارد، بارده، شمشیرهای بران، چیزهای سرد و خنک، غنیمت های با رنج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توالد
تصویر توالد
((تَ لُ))
از یکدیگر زادن، بسیار فرزند آوردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تواعد
تصویر تواعد
((تَ عُ))
با هم وعده کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تواری
تصویر تواری
((تَ))
پنهان شدن، نهفته گشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تواره
تصویر تواره
((تُ رِ))
اتاقی که در آن سرگین چارپایان و کاه و غیره ریزند، بته های خار که بالای دیوار و گرد باغ و پالیز قرار می دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توارث
تصویر توارث
((تَ رُ))
ارث بردن از یکدیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تواجد
تصویر تواجد
((تَ جُ))
شور نمودن، وجد کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوارد
تصویر گوارد
((گُ))
هضم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موارد
تصویر موارد
((مَ رِ))
جمع مورد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موارد
تصویر موارد
نکته ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از توارث
تصویر توارث
همریگی
فرهنگ واژه فارسی سره