- تواتر
- بسامد
معنی تواتر - جستجوی لغت در جدول جو
- تواتر
- پی در پی شدن، پیاپی رسیدن
- تواتر
- پی در پی شدن، پشت سرهم آمدن، پیاپی رسیدن، پیاپی بودن
- تواتر ((تَ تُ))
- پی درپی شدن، پیاپی رسیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پی در پی
پی در پی، ازپی هم پیاپی آینده، در علوم ادبی در علم عروض قافیه ای که میان دو حرف ساکن آن یک حرف متحرک باشد مانند مارا و یارا
پاپی آینده، پیوسته، پی در پی، پیاپی
تماشاخانه، صحنه نمایش
کارهای بزرگ
پی در پی فرو ریخته شدن آتش از آتش زنه، کشیده شدن
بسیار شدن مال و متاع
بر یکدیگر دعوی باطل کردن، معاوضه جنس با جنس بین دو کشور
نمایشی که در آن بازیگران، نمایش نامه ای را در مکانی مخصوص اجرا می کنند، نمایش، محل اجرای نمایش، تماشاخانه
فراوان شدن، بسیار شدن چیزی، فراوانی و وسعت
عارضۀ بزرگ شدن بیش از حد غدۀ تیروئید که به دلیل کمبود ید در غذا، کم کاری یا پرکاری این غده، التهاب و عفونت آن به وجود می آید و نشانۀ آن برجستگی غیرطبیعی در زیر گلوی بیمار است، جخش، چخش
((تَ))
فرهنگ فارسی معین
اجرای زنده نمایشنامه، ساختمان یا تالاری که در آن نمایش اجرا شود، نمایش سرا (واژه فرهنگستان)
عمل دو شخص یا دو دولت که طلب ها و وام هایی را که به یکدیگر دارند برابر و پابه پا کنند و پول نقد به هم ندهند، داد و ستد جنسی و معاوضۀ جنس باجنس بین دو کشور به طور برابر که پولی به یکدیگر ندهند، پایاپای، بر یکدیگر دعوی باطل کردن، دعوی کردن دو تن نسبت به یکدیگر که نتیجۀ آن برابر باشد و ادعای هر دو طرف باطل و ساقط شود، گواهی همدیگر را تکذیب کردن
جمع تواتر
به فراوانی بنا بر تواتر متواترا
مونث متواتر جمع متواترات
جمع متواتره: ... یکی تجربیات ویکی متواترات. متواترات چنانک بغداد موجود است
دنباله یافتن پیاپی شدن: و خبر استیلا ایشان بر بلاد ماورا النهر و استعلا بر عساکری که بحفظ آن نواحی منصوب بودند متواتر شد