جدول جو
جدول جو

معنی گواتر

گواتر
عارضۀ بزرگ شدن بیش از حد غدۀ تیروئید که به دلیل کمبود ید در غذا، کم کاری یا پرکاری این غده، التهاب و عفونت آن به وجود می آید و نشانۀ آن برجستگی غیرطبیعی در زیر گلوی بیمار است، جخش، چخش
تصویری از گواتر
تصویر گواتر
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با گواتر

گواتر

گواتر
ده کوچکی است از دهستان باهوکلات بخش دشتیاری شهرستان چاه بهار که در 55000 گزی جنوب خاوری دشتیاری، کنار دریای عمان واقع شده است. سکنۀ آن 3 خانوار است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8). این بندر در 25 درجۀ عرض شمالی و 59 درجۀ طول شرقی پاریس و 10 درجۀ طول شرقی طهران واقع شده است
لغت نامه دهخدا

گواتر

گواتر
طایفه ای از طوایف ناحیۀ مکران. (جغرافیای سیاسی کیهان ص 101)
لغت نامه دهخدا

گوآتر

گوآتر
گواتر فرانسوی جخش هم آوای رخش چیزی باشد چون با تنگانی بزرگ که بر گردن افتد و درد نکند اما در بریدن مخاطره باشد: آن جخش ز گردنش در آویخته گویی خیکی است پر از باد بیاویخته از بار (لبیبی) باد غاره (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار