- تهلکه
- هلاک شدن
معنی تهلکه - جستجوی لغت در جدول جو
- تهلکه ((تَ لُ کِ))
- هلاک شدن، نابود گشتن
- تهلکه
- هلاک شدن، نابود شدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جای هلاک، محل نیستی و تباهی
مهلکه در فارسی: کشتگاه میر گاه میدان جنگ موضع هلاک جای نابودی: (خدای تعالی میگویدکه خویشتن رابدست خویشتن در تهلکه میندازید و نیز همانا که از حکمت نباشد باختیار در چنین مهلکه نشستن)، جمع مهالک. مونث مهلک، جمع مهلکات
اخاذی
پولیکه با مکر و فریب از کسی بگیرند
باطل و ناچیز
پولی یا چیزی که با مکر و فریب از کسی بگیرند
تلکه کردن: کنایه از کسی را فریب دادن و چیزی از او گرفتن
تلکه کردن: کنایه از کسی را فریب دادن و چیزی از او گرفتن
بنگرید به هلاکت و خشکسال
مستهلکه در فارسی مونث مستهلک بنگرید به مستهلک مونث مستهلک