- تهقع(تَزْ)
پیش گشن فروافتادن ناقه از غایت آزمندی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد) ، فرومایگی کردن، بزرگ منشی نمودن، امر زشت آوردن، سفاهت شنوانیدن، بجمله بر آب آمدن قوم، نگونسار شدن، برگشتن از بیماری. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
