برخاستن باد و گرد و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی). گرد برخاستن. (زوزنی). برخاستن باد و غبار و غیره. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، برانگیخته گردیدن و جنبیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : تا اوباش و غوغا را از تهیج حرب و فتنه باز دارند. (سندبادنامه ص 202). رجوع به تهییج شود
برخاستن باد و گرد و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی). گرد برخاستن. (زوزنی). برخاستن باد و غبار و غیره. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، برانگیخته گردیدن و جنبیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : تا اوباش و غوغا را از تهیج حرب و فتنه باز دارند. (سندبادنامه ص 202). رجوع به تهییج شود
تا یک سال بچه ناآوردن ناقه. ناقه منضج نعت است از آن و منضجات جمع. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و فی الاساس: نضجت الناقه الحمل، جاوزت به وقت الولاد. (اقرب الموارد)
تا یک سال بچه ناآوردن ناقه. ناقه منضج نعت است از آن و منضجات جمع. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و فی الاساس: نضجت الناقه الحمل، جاوزت به وقت الولاد. (اقرب الموارد)
خوی کردن بن موی بقدری که روان نگردد، نیک بهم رسانیدن اندام پیه را چنانکه عروق لحم در مداخل شحم کفته گردد، ترنجیدن، کم گوشت شدن اندام ناقه، گشاده و فراخ شدن هر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تفضج شود
خوی کردن بن موی بقدری که روان نگردد، نیک بهم رسانیدن اندام پیه را چنانکه عروق لحم در مداخل شحم کفته گردد، ترنجیدن، کم گوشت شدن اندام ناقه، گشاده و فراخ شدن هر چیزی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به تفضج شود