جدول جو
جدول جو

معنی تهزع - جستجوی لغت در جدول جو

تهزع
(تَ زَ دُ)
ناخوش و ترشرو گردیدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تعبس. (اقرب الموارد) ، ناشناخته گردانیدن خود را بر کسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تنکر. یقال: تهزع فلان لفلان، ای تنکر. (اقرب الموارد) ، پریشان رفتن زن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، شتافتن. (تاج المصادر بیهقی) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، جنبیدن شتر در رفتار از شادمانی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، لرزیدن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) ، جنبیدن نیزه و شمشیر. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، پاره پاره شدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی) ، شکسته شدن چوب و جز آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تهوع
تصویر تهوع
احساس به هم خوردن دل و انقلاب معده، قی کردن، استفراغ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توزع
تصویر توزع
پراکنده شدن، متفرق شدن، میان خود قسمت کردن
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ هََ زْ زِ)
شتابنده. (آنندراج) (از اقرب الموارد). زود و جلد و شتابان. (ناظم الاطباء) ، زشت و ترشروی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). و رجوع به تهزع شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از اهزع
تصویر اهزع
واپسین تیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفزع
تصویر تفزع
ترسیدن و وحشت داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تمزع
تصویر تمزع
بخش بخش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توزع
تصویر توزع
پخش شدن پخشیدن، پراکنده شدن، پراکندگی، جمع توزعات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنزع
تصویر تنزع
شتافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
قی کردن، دل بهم خوردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهزز
تصویر تهزز
جنبیدن آرام
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهزز
تصویر تهزز
((تَ هَ زُّ))
به جنبش درآوردن، جنبیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توزع
تصویر توزع
((تَ وَ زُّ))
پراکنده شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
((تَ هَ وُّ))
به هم خوردن دل، بالا آوردن غذا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تفزع
تصویر تفزع
((تَ فَ زُّ))
ترسیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
Queasiness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
nausée
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
อาเจียน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
kichefuchefu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
mide bulantısı
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
메스꺼움
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
吐き気
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
בחילה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
मिचली
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
Übelkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
misselijkheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
náusea
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
nausea
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
náusea
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
恶心
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
nudności
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
нудота
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
тошнота
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تهوع
تصویر تهوع
বমি বমি
دیکشنری فارسی به بنگالی