معنی تهانوی - جستجوی لغت در جدول جو

تهانوی

لغت نامه دهخدا

جوانوی

(پسرانه)

از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی دانا و دبیری بزرگ در زمان بهرام گور پادشاه ساسانی

فرهنگ نامهای ایرانی

تعاونی

بر مبنای تعاون، در علم اقتصاد بنگاهی که با همکاری اعضای آن و برای تامین منافع تمامی اعضا راه اندازی و اداره می شود، هر یک از شرکت هایی که به وسیلۀ اتوبوس و بعضاً سواری، به حمل مسافران برون شهری می پردازند

فرهنگ فارسی عمید

تهانی

به هم تهنیت گفتن

فرهنگ فارسی عمید

تهاویل

سهمگینی، ترساندن، رنگ های گوناگون از سرخ، سبز و زرد

فرهنگ فارسی عمید

تهرانی

از مردم تهران، مربوط به تهران، تهیه شده در تهران

فرهنگ فارسی عمید

مهناوی

عنوانی در نیروی دریایی، نظیر گروهبان ارتش

فرهنگ فارسی عمید

تهاوی

(تَ جِ یَ)

در پی یکدیگر فرودآمدن قوم در مغاک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). سقوط بعضی در اثر بعض دیگر و در الاساس تساقط. (از اقرب الموارد)

لغت نامه دهخدا

هانوی

(نَ شِ)

پایتخت جمهوری دموکراتیک ویتنام که در ساحل راست رود خانه سرخ (کوئی) در 80 میلی خلیج تنکین واقع شده جمعیت آن در سال 1953 میلادی 297900 تن بوده است. این شهر دارای یک دانشگاه و چند مدرسه صنعتی و یک موزه و یک کتاب خانه بزرگ عمومی میباشد. (از دایره المعارف بریتانیکا)

لغت نامه دهخدا

تهانؤ

(تَ زَجْ جی)

یکدیگر را تهنیت و مبارکباد گفتن. (ناظم الاطباء)

لغت نامه دهخدا