- تهادم
- خون رایگانی
معنی تهادم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
برخورد
بر هم زدن و با هم کوفتن و انبوهی کردن
دیرینه شدن دیرینگی جمع تقدمه، کهنگی بودن دیرینه شدن، کهنگی دیرینگی، جمع تقادمات
بهم هدیه دادن
پیاپی آمدن
تاختن به هم بانبوه در آمدن ناگاه آمدن در تاختن هجوم بردن حمله کردن بیکدیگر، هجوم یورش، جمع تهاجمات
همچفتگی چفته بستن بریکدیگر (چفته اتهام)
هجوم آوردن، یورش و حمله بردن
دیرینه شدن، دیرینه بودن، دیرینگی
برای یکدیگر هدیه فرستادن، به هم هدیه دادن
به هم زده شدن، به هم کوفته شدن، سخت به هم خوردن دو چیز، کوفته شدن دو جسم به یکدیگر
جمع تقدمه، پیشکش، هدیه
Clashing
конфликтующий
zusammenstoßend
конфліктуючий
zderzający się
em conflito
in conflitto
en conflicto
en conflit
botsend
bertabrakan
متصارعٌ
टकराने वाला
מתנגש
衝突している
çarpışan