جدول جو
جدول جو

معنی تهاتری - جستجوی لغت در جدول جو

تهاتری(تَ تُ)
پایاپای: معاملات تهاتری، معاملات پایاپای. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
تهاتری
پایاپایی
تصویری از تهاتری
تصویر تهاتری
فرهنگ لغت هوشیار
تهاتری
پایاپای، مبادله متاع، معاوضه کالا
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تناوری
تصویر تناوری
تنومندی، فربهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاتاری
تصویر تاتاری
از مردم تاتار، تهیه شده به وسیلۀ قوم تاتار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بهادری
تصویر بهادری
دلیری، دلاوری، پهلوانی
فرهنگ فارسی عمید
عمل دو شخص یا دو دولت که طلب ها و وام هایی را که به یکدیگر دارند برابر و پابه پا کنند و پول نقد به هم ندهند، داد و ستد جنسی و معاوضۀ جنس باجنس بین دو کشور به طور برابر که پولی به یکدیگر ندهند، پایاپای، بر یکدیگر دعوی باطل کردن، دعوی کردن دو تن نسبت به یکدیگر که نتیجۀ آن برابر باشد و ادعای هر دو طرف باطل و ساقط شود، گواهی همدیگر را تکذیب کردن
فرهنگ فارسی عمید
(تَ وُ)
بر یکدیگر دعوی باطل کردن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یکدیگر را تکذیب کردن. منه التهاترللشهادات التی یکذب بعضها بعضاً کانه جمع تهتر. و فی الحدیث: المتسابان شیطانان یتهاتران. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(تَ تِ)
گواهی که همدیگر را کاذب کند. (منتهی الارب). گواهانی که همدیگر را تکذیب کنند. جمع واژۀ تهتر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ تُ)
مبادلۀ کالائی با کالائی دیگر. فرهنگستان ایران پایاپای را به جای این کلمه پذیرفته است. رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود
لغت نامه دهخدا
یکی از انواع استخراج لعل را گویند وآن این است که بین سنگریزه ها و خاکهای حاصله از شکستگی کوهستانها را که بر اثر زلزله یا سیل بوجود می آید برای بدست آوردن لعل جستجو کنند، (الجماهر ص 83)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تکاوری
تصویر تکاوری
تاختن، دویدن، تیز رفتاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لهاوری
تصویر لهاوری
منسوب به بهاور اهل لاهور لاهوری
فرهنگ لغت هوشیار
تجاری (درست) بازاری سودایی منسوب به تحجارت مربوط بامور بازرگانی. توضیح در عربی طبق قاعده (تجاری) مستعمل است. ولی در فارسی بقیاس اباحتی و ملامتی (تجارتی) آورده اند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهاترات
تصویر تهاترات
جمع تهاتر
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به تاتار از مردم تاتار، زبان تاتاران. یا اسب تاتاری. اسبی که در زمین تاتار نشو نما کند، اسب تیز رو. یا مشک تاتاری. مشکی که از بلاد تاتار آورند و آن بسیار نیک است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بهادری
تصویر بهادری
دلیری یلی گردی شجاعت دلیری، جرا ت جسارت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهاتر
تصویر تهاتر
بر یکدیگر دعوی باطل کردن، معاوضه جنس با جنس بین دو کشور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تهاتر
تصویر تهاتر
((تَ تُ))
دعوی بین دو کس که ادعای هر دو طرف باطل شود، معامله جنس با جنس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجارتی
تصویر تجارتی
منسوب به تجارت، مربوط به امور بازرگانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تجارتی
تصویر تجارتی
سوداگرانه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ترابری
تصویر ترابری
حمل و نقل
فرهنگ واژه فارسی سره
معامله پایاپای، دعوی باطل
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از تهاجمی
تصویر تهاجمی
Aggressive
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تظاهری
تصویر تظاهری
Pretentious
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نمایشی، تئاتری
دیکشنری اردو به فارسی
تصویری از تظاهری
تصویر تظاهری
претенциозный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تهاجمی
تصویر تهاجمی
агрессивный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تظاهری
تصویر تظاهری
prätentiös
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تهاجمی
تصویر تهاجمی
aggressiv
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تظاهری
تصویر تظاهری
претензійний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تهاجمی
تصویر تهاجمی
агресивний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تظاهری
تصویر تظاهری
pretensjonalny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تهاجمی
تصویر تهاجمی
agresywny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تظاهری
تصویر تظاهری
做作的
دیکشنری فارسی به چینی