- تنگسالی
- خشک سالیقحط کمیابی و گرانی ارزاق
معنی تنگسالی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خشکسالی، سال کمیابی و گرانی خواربار، قحط سالی، تنگ سال، بدسالی
سال قحط و امساک باران
خشکسالی، سال کمیابی و گرانی خواربار، قحط سالی، تنگ سالی، بدسالی
منسوب به بنگال. آنچه مربوط به بنگال باشد، از مردم بنگال اهل بنگال، زبانی که مردم بنگال بدان تکلم کنند و آن آمیخته ایست از هندی فارس و عربی
در هم مالیده، چنگال چنگالی
منسوب و مربوط به تناسل: آلات تناسلی امراض تناسلی
تنگی ضیق، جای تنگ مضیقه، سختی فشار، دره کوه، راه میان دو کوه، قبر لحد، دنیا، قالب آدمی
اندوهگینی افسردگی غمگینی
خوراکی که از روغن داغ کرده و آب و شکر یا شیره با نان تریت کرده درست کنند، چنگال خوست، چنگال خست، چنگال خوش، انگشتو، بشتره، بشتزه، بشنزه، بشنژه
از مردم بنگال، زبانی از شاخۀ زبان های هند و ایرانی که مخلوطی از هندی، فارسی و عربی است و در بنگال رایج است، مربوط به بنگال مثلاً برنج بنگالی
افسردگی، اندوهگینی