- تنودن
- بافتن نسج تاییدن، تار بافتن عنکبوت یا کرم ابریشم، لفافه کردن، فریب دادن
معنی تنودن - جستجوی لغت در جدول جو
- تنودن
- تنیدن، بافتن، تابیدن، تار بافتن عنکبوت یا کرم ابریشم
- تنودن ((تَ دَ))
- بافتن، تار بافتن عنکبوت یا کرم ابریشم، تنیدن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ناله کردن سگ زوزه کشیدن سگ
تابیدن
منون کردن، نون ساکن که در آخر اسما خوانند
پراکنده و پاشیده
گوش دادن با دقت درک کردن صوت بوسیله سامعه. توضیح در اصل فرق شنیدن با گوش دادن در اصل فرق دارد. شنیدن گوش دادنست بادقت: چون فریب زبان او دیدم گوش کردم و لیک نشنیدم. (نظامی هفت پیکر 176) ولی امروزه به معنی شنیدن به کار می رود، درک کردن بوی چیزی استشمام کردن بوییدن، اطاعت کردن فرمان بردن
فریفته شدن، مغرور شدن، برای مثال بفنود تنم بر درم و آب و زمین / دل بر خرد و علم و به دانش بفنود (رودکی - ۵۱۵)
در دستور زبان عربی، دو فتحه، دو کسره و دو ضمه که در آخر برخی کلمات عربی درمی آید و با صدای ین، ین و ن تلفظ می شود مثلاً عالماً، عامداً، واقعاً
تنوین مخصوص کلمات عربی است و اگر کلمۀ فارسی را با تنوین بنویسند یا تلفظ کنند غلط است مثلاً زباناً، جاناً، ناچاراً
تنوین مخصوص کلمات عربی است و اگر کلمۀ فارسی را با تنوین بنویسند یا تلفظ کنند غلط است مثلاً زباناً، جاناً، ناچاراً
خفتن، خوابیدن، درخواب شدن، آرمیدن، برای مثال وگر بدکنی جز بدی ندروی / شبی در جهان شادمان نغنوی (فردوسی - ۵/۵۳۲) ، با بخردان نشین چو بخواهی همی نشست / با نیکوان غنو چو بخواهی که بغنوی (فرخی - ۴۰۰)
زنوییدن، مویه کردن، ناله کردن، زوزه کشیدن
بافتن، تابیدن، تار بافتن عنکبوت یا کرم ابریشم
غنود خواهد غنود بغنو غنونده غنوده) بخواب رفتن در خواب شدن، آسودن آرمیدن، مانده شدن خسته شدن، مردن به خواب ابدی رفتن
فریفته شدن، غره گردیدن
شنیدن، درک کردن صدا به وسیلۀ قوۀ شنوایی، گوش دادن، درک کردن بوی چیزی