رفتن باز از جایی به جایی و بلند شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بلند گردیدن چیزی از جای خود به جایی دیگر، و در صحاح و قول اعشی: لایتنمی لها فی القیظ یهبطها، قال ابوسعید: لایعتمد علیها. (از اقرب الموارد)
رفتن باز از جایی به جایی و بلند شدن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). بلند گردیدن چیزی از جای خود به جایی دیگر، و در صحاح و قول اعشی: لایتنمی لها فی القیظ یهبطها، قال ابوسعید: لایعتمد علیها. (از اقرب الموارد)
کوچک تر از اندازۀ مورد نظر بودن مثلاً تنگی لباس، باریکی و کم پهنا بودن، کم بودن فضا یا گنجایش، کنایه از دشواری، کنایه از کمیابی، کنایه از کم بودن زمان، نزدیکی تنگی نفس: در پزشکی درد سینه که انسان به سختی نفس بکشد، ضیق النفس
کوچک تر از اندازۀ مورد نظر بودن مثلاً تنگی لباس، باریکی و کم پهنا بودن، کم بودن فضا یا گنجایش، کنایه از دشواری، کنایه از کمیابی، کنایه از کم بودن زمان، نزدیکی تنگی نفس: در پزشکی درد سینه که انسان به سختی نفس بکشد، ضیق النفس
نوشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (غیاث اللغات). نیکو نوشتن کتاب را و آراستن به کتابت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آراستن کتاب به کتابت. (آنندراج) : نمق الکتاب، ای نقش و صور. (تاج المصادر بیهقی) ، نگارین کردن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
نوشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (غیاث اللغات). نیکو نوشتن کتاب را و آراستن به کتابت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آراستن کتاب به کتابت. (آنندراج) : نمق الکتاب، ای نقش و صور. (تاج المصادر بیهقی) ، نگارین کردن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
گوالیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). افزایش و بالیدگی. (غیاث اللغات) ، افزون کردن. (آنندراج). تنمیۀ مال و جز آن، افزایش آن. (از اقرب الموارد) ، برداشتن حدیث و خبر بکسی و نسبت کردن آن بکسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نقل کردن نه بصواب. (تاج المصادر بیهقی) ، سخن رسانیدن به بدی و سخن چینی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آشکار کردن سخن بوجه سخن چینی. (آنندراج). یقال: فلان ینمی احادیث الناس. (اقرب الموارد) ، افروختن آتش به هیمه. (تاج المصادر بیهقی). هیزم بر آتش نهادن و درگیرانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بلند کردن آتش و بسیار کردن هیمه در آن تا زیاده شود. (آنندراج)
گوالیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). افزایش و بالیدگی. (غیاث اللغات) ، افزون کردن. (آنندراج). تنمیۀ مال و جز آن، افزایش آن. (از اقرب الموارد) ، برداشتن حدیث و خبر بکسی و نسبت کردن آن بکسی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). نقل کردن نه بصواب. (تاج المصادر بیهقی) ، سخن رسانیدن به بدی و سخن چینی کردن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آشکار کردن سخن بوجه سخن چینی. (آنندراج). یقال: فلان ینمی احادیث الناس. (اقرب الموارد) ، افروختن آتش به هیمه. (تاج المصادر بیهقی). هیزم بر آتش نهادن و درگیرانیدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بلند کردن آتش و بسیار کردن هیمه در آن تا زیاده شود. (آنندراج)