جدول جو
جدول جو

معنی تنمیق

تنمیق
کتاب را با خط خوب و جلد و نقش و نگار زینت دادن
تصویری از تنمیق
تصویر تنمیق
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با تنمیق

تنمیق

تنمیق
نوشتن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (غیاث اللغات). نیکو نوشتن کتاب را و آراستن به کتابت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آراستن کتاب به کتابت. (آنندراج) : نمق الکتاب، ای نقش و صور. (تاج المصادر بیهقی) ، نگارین کردن چیزی را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

تعمیق

تعمیق
ژرف اندیشی درون نگری زیر بینی، مغاکیدن مغاک ساختن گود کردن، گود کردن ژرف کردن، غور کردن در امری ژرف اندیشیدن، ژرف اندیشی، جمع تعمیقات
فرهنگ لغت هوشیار