بازکاویدن از چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نفرین کردن بر اهل و مال، یقول: اراحنی اﷲ منکم و ذهب اﷲ بمالکم. (از اقرب الموارد)
بازکاویدن از چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، نفرین کردن بر اهل و مال، یقول: اراحنی اﷲ منکم و ذهب اﷲ بمالکم. (از اقرب الموارد)
نقص کردن کسی را. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). عیب کردن و بد گفتن، یقال: هو یتنقص فلاناً، ای یقع فیه. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اندک اندک گرفتن از چیزی. (از اقرب الموارد)
نقص کردن کسی را. (تاج المصادر بیهقی) (از زوزنی). عیب کردن و بد گفتن، یقال: هو یتنقص فلاناً، ای یقع فیه. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، اندک اندک گرفتن از چیزی. (از اقرب الموارد)
خجک دار گردیدن جای از گیاه پاره ها، اندک اندک اخذ کردن خبر را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و در الاساس: تنقطت الخبز، اکلته نقطهً، ای شیئاً شیئاً. (از اقرب الموارد)
خجک دار گردیدن جای از گیاه پاره ها، اندک اندک اخذ کردن خبر را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و در الاساس: تنقطت الخُبزَ، اکلته ُ نقطهً، ای شیئاً شیئاً. (از اقرب الموارد)