جدول جو
جدول جو

معنی تنفق - جستجوی لغت در جدول جو

تنفق
(تَ)
از نافقاء بیرون آوردن کلاکموش را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنسق
تصویر تنسق
با یکدیگر منتظم و آراسته شدن، نظم و ترتیب و هماهنگی یافتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
بیزاری جستن، نفرت و کراهت داشتن، بیزار بودن، رمیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منفق
تصویر منفق
انفاق کننده، نفقه دهنده، خرج کننده، دهندۀ مال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنوق
تصویر تنوق
در خوراک و پوشاک تفنن کردن و به آن اهمیت دادن، امری یا کاری را به خوبی و به استادی انجام دادن، ذوق و سلیقه به کار بردن، خوش سلیقگی، حسن ذوق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ترفق
تصویر ترفق
نرمی کردن با کسی، مهربانی کردن، همراهی کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توفق
تصویر توفق
دست یافتن بر امری یا کاری یا چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنسق
تصویر تنسق
هر چیز نفیس و کمیاب، تنسخ
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنطق
تصویر تنطق
نطق کردن، سخن گفتن، تکلم
فرهنگ فارسی عمید
(مُ تَ نَفْ فِ)
کسی که از نافقاء بیرون آورد کلاکموش را. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
نفس زدن، دم بر زدن
فرهنگ لغت هوشیار
پتیست دهنده (پتیست نذر)، هزینه دهنده نفقه دهنده خرج دهنده، کسی که در راه خدا چیزی دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفخ
تصویر تنفخ
پرباد شدن، آماس کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
نفرت و انزجار و رنجش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفذ
تصویر تنفذ
نفوذ داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفط
تصویر تنفط
سوزش خشم خشم و خروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفنق
تصویر تفنق
ناز زیستی شاد زیستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفغ
تصویر تنفغ
آبله ناکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تدفق
تصویر تدفق
جهیدن آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تصفق
تصویر تصفق
دو دلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترفق
تصویر ترفق
مهربانی نمودن، نرمی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفق
تصویر تلفق
در پیوستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنوق
تصویر تنوق
چربدستی استادی بکار آوردن، چربدستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توفق
تصویر توفق
دست یافتن بکاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنطق
تصویر تنطق
سخنراندن، کمر بستن میان بستن کستی بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنسق
تصویر تنسق
با یکدیگر منتظم و آراسته شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترفق
تصویر ترفق
((تَ رَ فُّ))
مهربانی کردن، همراهی کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تدفق
تصویر تدفق
((تَ دَ فُّ))
جهیدن آب، روان گشتن آب با سرعت و فشار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنوق
تصویر تنوق
((تَ نَ وُّ))
نیکو گردانیدن غذا و لباس، خوش سلیقگی، رنج بردن، مدارا کردن، مبالغه کردن، مهارت و استادی به کار بردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
((تَ نَ فُّ))
نفس کشیدن، تفرج کردن، استراحت و تعطیل بین ساعت های درس و کار مجلس، انجمن یا دادگاه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
((تَ نَ فُّ))
نفرت داشتن، رمیدن، بیزار بودن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنفذ
تصویر تنفذ
((تَ نَ فُّ))
نفوذ داشتن، نفوذ یافتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنطق
تصویر تنطق
کمر بستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
بیزاری، کینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تنفس
تصویر تنفس
دم و بازدم
فرهنگ واژه فارسی سره