جدول جو
جدول جو

معنی تنظر - جستجوی لغت در جدول جو

تنظر
نگریستن نگرش، چشمداشت
تصویری از تنظر
تصویر تنظر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تندر
تصویر تندر
(دخترانه)
تن (فارسی) + در (عربی) آنکه بدنی سفید و درخشان چون در دارد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از منظر
تصویر منظر
(دخترانه)
آنچه بر آن نظر بیفتد و به چشم دیده شود، چهره، صورت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
بیزاری، کینه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از منظر
تصویر منظر
دیدگاه، نگرگاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از تندر
تصویر تندر
رعد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از بنظر
تصویر بنظر
تلاق و تندی میان دو لب فرج زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناظر
تصویر تناظر
بهم نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنار
تصویر تنار
از واژه پارسی تنور تنورگر تنوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنور
تصویر تنور
محل نان پختن، محل طبخ نان است و آن خم مانند است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنمر
تصویر تنمر
پلنگ خویی زشتخویی بر آشفتن مانند پلنگ شدنتند خویی نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنظیر
تصویر تنظیر
همانندی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنظم
تصویر تنظم
در رشته بودن، سامان یافتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنظف
تصویر تنظف
پاکی نمودن، پاکی جستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنظار
تصویر تنظار
به تامل نگریستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنصر
تصویر تنصر
نصرانی شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنسر
تصویر تنسر
گسستن ریسمان، پراکندن ریم (جراحت) پخش شدگی پخش بودن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تندر
تصویر تندر
بانگ رعد، صدا پیچیدن
فرهنگ لغت هوشیار
ناشناختگی، پژواگنی ناشناس بودن خود را ناشناس نشان دادن ناشناس شدن، از حالی بحالت زشت و ناخوش در آمدندگرگون گشتن، ناشناختگی، جمع تنکرات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنقر
تصویر تنقر
کندگی باز کاوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
نفرت و انزجار و رنجش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنعر
تصویر تنعر
دگر رفتاری، خشمناکی، ترسانندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تناظر
تصویر تناظر
به یکدیگر نظر کردن، به هم نگریستن، با هم در امری گفتگو و جدال کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنور
تصویر تنور
جای پختن نان در خانه یا دکان نانوایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنفر
تصویر تنفر
بیزاری جستن، نفرت و کراهت داشتن، بیزار بودن، رمیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از منظر
تصویر منظر
جای نگریستن و نظر انداختن، آنچه در برابر چشم واقع شود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنمر
تصویر تنمر
پلنگی نمودن، مثل پلنگ شدن، کنایه از تندخویی کردن، خشم کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تنکر
تصویر تنکر
ناشناس بودن، خود را ناشناس نمودن، به حال زشت و ناخوش درآمدن
فرهنگ فارسی عمید
دید دیدگاه نگر گاه، چشم انداز محل نظر جای نگریستن جایی که بر آن نظر افتد، چشم. یا منظر چشم. مردمک مردم دیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تندر
تصویر تندر
((تُ دَ))
رعد، آسمان غرش، تندور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تناظر
تصویر تناظر
((تَ ظُ))
به یکدیگر نگریستن، با هم بحث و گفتگو کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنور
تصویر تنور
((تَ نَ وُّ))
روشن شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنور
تصویر تنور
((تَ نُّ))
نوره کشیدن، واجبی کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنور
تصویر تنور
((تَ))
محل پختن نان در خانه یا نانوایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنمر
تصویر تنمر
((تَ نَ مُّ))
مانند پلنگ شدن
فرهنگ فارسی معین