نرم و فروهشته گردیدن بن دندان. رجوع به تنسیع شود، بار برزدن درخت از بن سپس بریدن، شاخ بر شاخ بیرون آوردن خرمادرخت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
نرم و فروهشته گردیدن بن دندان. رجوع به تنسیع شود، بار برزدن درخت از بن سپس ِ بریدن، شاخ بر شاخ بیرون آوردن خرمادرخت. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
آراستن و ترتیب دادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). انتظام و ترتیب دادن. (غیاث اللغات) (آنندراج). پیوستن سخن و جز آن. (تاج المصادر بیهقی). بنظم کردن سخن و جز آن. (زوزنی). - تنسیق الصفات (اصطلاح بدیع). رجوع به تنسیق صفات شود
آراستن و ترتیب دادن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). انتظام و ترتیب دادن. (غیاث اللغات) (آنندراج). پیوستن سخن و جز آن. (تاج المصادر بیهقی). بنظم کردن سخن و جز آن. (زوزنی). - تنسیق الصفات (اصطلاح بدیع). رجوع به تنسیق صفات شود
بیوکندن (بیفکندن) حیوان موی و پر و پشم. (تاج المصادر بیهقی). پروی (؟) بیفکندن حیوان. (زوزنی). پر و پشم و موی بیفکندن حیوان. (آنندراج). تولک کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به نسل شود
بیوکندن (بیفکندن) حیوان موی و پر و پشم. (تاج المصادر بیهقی). پروی (؟) بیفکندن حیوان. (زوزنی). پر و پشم و موی بیفکندن حیوان. (آنندراج). تولَک کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به نسل شود
فراموش کردن. (تاج المصادر بیهقی). فراموش گردانیدن چیزی مر کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). فراموش گردانیدن و سبب فراموش کردن شدن. (ناظم الاطباء)
فراموش کردن. (تاج المصادر بیهقی). فراموش گردانیدن چیزی مر کسی را. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). فراموش گردانیدن و سبب فراموش کردن شدن. (ناظم الاطباء)
فراخ کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خلاف تضییق. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). فراخ گردانیدگی و وسعت دادگی. (ناظم الاطباء) : تقطیع و توسیع عرصۀ جامع تعیین رفته بود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 420). - توسیع بلاد، وسعت دادن ملک و کشور و دست درازی کردن به کشورهمسایگان. (ناظم الاطباء). ، فراخ دست و توانگر گردانیدن. یقال: وسعاﷲ علیه، ای اغناه. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
فراخ کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (منتهی الارب) (غیاث اللغات) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خلاف تضییق. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). فراخ گردانیدگی و وسعت دادگی. (ناظم الاطباء) : تقطیع و توسیع عرصۀ جامع تعیین رفته بود. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 420). - توسیع بلاد، وسعت دادن ملک و کشور و دست درازی کردن به کشورهمسایگان. (ناظم الاطباء). ، فراخ دست و توانگر گردانیدن. یقال: وسعاﷲ علیه، ای اغناه. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
تباه شدن چشم. (زوزنی). دردمندی نیام چشم و برچفسیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تباه شدن کنج چشم. (از اقرب الموارد). بهم چسبیدن پلکهای چشم. (از المنجد) ، دوال را شکافته و در آن دوال دیگر داخل کردن جهت بندش چیزی، چنانکه در مصاحف میباشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، اقامت کردن مرد در منزل و خارج نشدن از آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، مهره بستن به پا یا دست کودک جهت دفع چشم، فاسد شدن اندام و استرخاء آن. (از المنجد)
تباه شدن چشم. (زوزنی). دردمندی نیام چشم و برچفسیدن آن. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). تباه شدن کنج چشم. (از اقرب الموارد). بهم چسبیدن پلکهای چشم. (از المنجد) ، دوال را شکافته و در آن دوال دیگر داخل کردن جهت بندش چیزی، چنانکه در مصاحف میباشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، اقامت کردن مرد در منزل و خارج نشدن از آن. (از اقرب الموارد) (از المنجد) ، مهره بستن به پا یا دست کودک جهت دفع چشم، فاسد شدن اندام و استرخاء آن. (از المنجد)
رودی است در مشرق ممالک متحدۀ امریکای شمالی که در ساحل چپ رود اوهایو (شعبه می سی سی پی) به آن می ریزد و 1060000 گز طول دارد و در آن تأسیسات هیدروالکتریک و آبیاری احداث شده است که اهمیت فراوان دارد. و این رود ایالت تنسی رامشروب می سازد. (از لاروس) (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به مادۀ قبل و قاموس الاعلام ترکی ذیل تنسه شود یکی از ایالات متحدۀامریکای شمالی که بوسیلۀ رود تنسی مشروب می گردد و 3292000 تن سکنه دارد و مرکز آن ناشویل است و مم فیس هم از شهرهای مهم این ایالت می باشد. (از لاروس). رجوع به مادۀ بعد و قاموس الاعلام ترکی ذیل تنسه شود
رودی است در مشرق ممالک متحدۀ امریکای شمالی که در ساحل چپ رود اوهایو (شعبه می سی سی پی) به آن می ریزد و 1060000 گز طول دارد و در آن تأسیسات هیدروالکتریک و آبیاری احداث شده است که اهمیت فراوان دارد. و این رود ایالت تنسی رامشروب می سازد. (از لاروس) (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به مادۀ قبل و قاموس الاعلام ترکی ذیل تنسه شود یکی از ایالات متحدۀامریکای شمالی که بوسیلۀ رود تنسی مشروب می گردد و 3292000 تن سکنه دارد و مرکز آن ناشویل است و مم فیس هم از شهرهای مهم این ایالت می باشد. (از لاروس). رجوع به مادۀ بعد و قاموس الاعلام ترکی ذیل تنسه شود