- تندم
- پشیمان بودن
معنی تندم - جستجوی لغت در جدول جو
- تندم
- نادم شدن، پشیمان شدن، توبه و پشیمانی
- تندم ((تَ نَ دُّ))
- پشیمان شدن، پشیمانی خوردن
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیشینگی
گیاه سیاه شده
پینگی پنبه برداشتن (پینه وصله)، پارگی جامه، درازیدن پیکار
پیشی نمودن، سبقت و برتری
ستاره شمردن
خوابزدگی، خوابگایی در خواب گاییدن
در رشته بودن، سامان یافتن
نفس کشیدن، دم زدن
درشتی
سرازیر، سراشیب غنچه
صورت تصویر تمثال، مجسمه، پیکر جثه، کالبد قالب
بانگ رعد، صدا پیچیدن
ویرانی، بد زبانی
آهسته سرایی نرمخوانی چرگری (چرگر نغمه خوان)
به ناز زیستن، فراخ و آسان زندگی کردن سخن نرم گفتن
تندیس، مجسمه، پیکر، کالبد، تمثال، تصویر
نفس کشیدن، دم زدن، وزش خفیف باد، جستجوی علم یا خبر
تنندو، عنکبوت، جانوری بندپا با غده هایی در شکم که ماده ای از آن ترشح می شود که از آن تار می تند و در آن زندگی و به وسیلۀ آن شکار می کند، تارتن، تارتنک، کاربافک، کارتن، کارتنک، شیرمگس، مگس گیر، تننده، کراتن
پیش افتادن، جلو رفتن، پیشی داشتن، پیش بودن از دیگران
نوعی دانۀ کوچک سرشار از نشاسته که غذای اصلی انسان است و از آن آرد و نان تهیه می کنند، بوتۀ این گیاه برگ های بلند و باریک دارد و هر ساقۀ آن دارای سنبله است، حنطه
غنچه، برگی که تازه از بغل شاخۀ درخت روییده باشد، سر از خاک درآوردن گیاه، تنزه، تژ، تز، تژه، تیج
سراشیبی
سراشیبی
به نعمت رسیدن، به نازونعمت پرورش یافتن، مال و ثروت پیدا کردن، تفاخر، جلوه فروشی، برای مثال آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود / عاقبت در قدم باد بهار آخر شد (حافظ - ۳۴۰)
خون سیاوشان از گیاهان، چوب بکم (بقم)، جو از گیاهان بقم، خون سیاوشان دم الاخوین، جو
یکی از غلات که از آرد آن نان درست میکنند و یکی از غذاهای اصلی انسان است
پشیمانی