سریعالسیر. سخت دونده. تیزتک: نشست از بر بارۀ تندتاز همی رفت و با او بسی رزمساز. فردوسی. همانگه پدید آمد از دشت باز سپهبد برانگیخت آن تندتاز. فردوسی. ، خشمناک و غضبناک و پر از خشم. (ناظم الاطباء). رجوع به تند شود
سریعالسیر. سخت دونده. تیزتک: نشست از بر بارۀ تندتاز همی رفت و با او بسی رزمساز. فردوسی. همانگه پدید آمد از دشت باز سپهبد برانگیخت آن تندتاز. فردوسی. ، خشمناک و غضبناک و پر از خشم. (ناظم الاطباء). رجوع به تند شود
آنکه بر روی ریسمان راه رود و عملیات شگفت انگیزی کند. شخصی که عملیات آکروباسی روی بند انجام دهد. ریسمان باز. (فرهنگ فارسی معین). رسن باز. آنکه بر طناب وبندی در هوا کشیده رود و اعمال غریبه بر بند کند
آنکه بر روی ریسمان راه رود و عملیات شگفت انگیزی کند. شخصی که عملیات آکروباسی روی بند انجام دهد. ریسمان باز. (فرهنگ فارسی معین). رسن باز. آنکه بر طناب وبندی در هوا کشیده رود و اعمال غریبه بر بند کند
موذیات را گویند مانندشیر و پلنگ و مار و عقرب و زنبور و مورچه و امثال آن و هر جانوری که جانور دیگر را بخورد. (برهان). سبع، مانند شیر و پلنگ و گرگ و ببر و امثال آنها و از روندگان مانند عقرب و مار و امثال آنها، برخلاف زندبارکه حیوانات بی آزارند. (انجمن آرا) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 240 شود، تند بارنده (صفت ابر). که باران شدید از وی برآید: به بخشش چو ابری بود تندبار بود پیش او گنج و دینار خوار. فردوسی. قطره ای کآن ز جود تو بچکد سیلی ازابر تندبار شود. مسعودسعد. رجوع به تند شود
موذیات را گویند مانندشیر و پلنگ و مار و عقرب و زنبور و مورچه و امثال آن و هر جانوری که جانور دیگر را بخورد. (برهان). سبع، مانند شیر و پلنگ و گرگ و ببر و امثال آنها و از روندگان مانند عقرب و مار و امثال آنها، برخلاف زندبارکه حیوانات بی آزارند. (انجمن آرا) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. رجوع به فرهنگ دساتیر ص 240 شود، تند بارنده (صفت ابر). که باران شدید از وی برآید: به بخشش چو ابری بود تندبار بود پیش او گنج و دینار خوار. فردوسی. قطره ای کآن ز جود تو بچکد سیلی ازابر تندبار شود. مسعودسعد. رجوع به تند شود